حدیث آشنا

راه کمال

حدیث آشنا

راه کمال

چرا اشتیاق؟

چرا اشتیاق؟


اگر می‌خواهی با پروردگارت یکی شوی، باید از «خود» بگذری. برای گذشتن از «خود»، گاهی لازم است، تا پای جان پیش روی .

رهروی بدون اشتیاق و اشتیاق بدون گذشتن از هر‌آنچه برای تو دلبستگی می‌آورد، امکان‌پذیر نیست. پس بیاموز که از دلبستگیها رها شوی و خود را به دوست سپاری.


خود را بشکن

 خود را بشکن


تو را چه می‌شود؟ کدام سدّی بین تو و خداوند قرار گرفته است؟ خود را بشکن، از خود رها شو، کدام انسانی می‌تواند تضمین خوشبختی تو را بنماید؟ اگر خود را با خداوند و بندگانش یگانه احساس کنی و از حصار خودخواهیها رها شوی، هرگزاندیشه و رفتار نادرست نخواهی داشت.

امتحانات را درک کن. خود را به خدا بسپار. از اندیشه‌های گوناگون رها شو. به انسانها عشق بورز و آنگاه پروردگارت را درک خواهی کرد. اگر همچنان در حصار تنگ خودخواهیها باقی بمانی، مسیر خود را طولانی و دشوار خواهی کرد.

از خودت رها شو. خودت را به خدا بسپار و سعی کن انسانهای دیگر را درک کرده و خود را در جایگاه آنها قرار دهی که این بهترین راه برای وصل پروردگارت است.


نتیجۀ مطلوب

نتیجۀ مطلوب


راه رهروی، راه عشق و بخشش است. چون عشق می‌ورزید، خود را ازخود رها کرده و تنها برای رضای دوست زندگی می‌کنید. از هر چه مربوط به شماست، چشم‌پوشی کرده و تنها رضای او را می‌جوئید.

بدانید: قضاوت زودهنگام، شما را به رنج و حرمان می‌افکند. پس به رضای دوست بیندیشید و از قضاوتها پرهیز کنید. سکوت و عشق را با هم بیامیزید، تا نتیجۀ مطلوبی عایدتان شود.

 

اسارت

اسارت


آنچه شما را در بند می‌کشد و در اسارت نگه می‌دارد، پایبندی به قواعدی است که خود برای خود ساخته‌اید.

برای رها شدن از قید و بندها و رسیدن به رستگاری، موانع را از سر راه خود بردارید. برداشتن موانع تنها به اعمال و افکار شما مربوط نمی‌شود، بلکه آنچه باورهای شماست، باید اصلاح شده و خود را از بند بایدها و نبایدها رها سازید.

بدانید، هر‌آنچه قلبهای شما را به سیاهی می‌کشاند وزنگار بر آن می‌نشاند، مانع کمال بوده و برای زدودن زنگار بایستی طرز تفکّر خود را تغییر داده و به یکدیگر چون تن واحده و جلوۀ روی دوست بنگرید.

اگر شما انسانها بیاموزید که در وجود یکدیگر، خدا را جستجو کنید، نیازی به قید و بندها نبوده و از بند اسارت یکدیگر آزاد خواهید شد.


قید و بند

قید و بند


همواره در نظر داشته باشید که صراط مستقیم، بدون تلاش و پشتکار بی‌وقفه حاصل نخواهد شد. پس بیاموزید،زمان، زمان شدن است. از خود بیرون آمدن. به خدا پیوستن. با او یکی شدن. خالص شدن تنها، برای ذات مقدّس یگانۀ او. رها شدن از هر چه شما را به بند می‌کشد.

بندها را بگسلید. خود را آزاد کنید. برای خود قید و بند نسازید. بلکه همواره با آزادی کامل رو به سوی پروردگار کنید. بدانید: آنچه شما را به  بند کشد، مانع کمال محسوب شده و برای شما سدّ راه خواهد بود.

پس بدون وابستگی، در نهایت آزادی رو به سوی پروردگار کنید که این برای شما بهتر است، اگر می‌دانستید.


عشق چیست؟

عشق چیست؟


 عشق، مجموعۀ آنچه تو را از خود جدا می‌کند، از خودپرستی رها می‌کند، تو را با همۀ هستی، یکی می‌کند و سپس خدا را با تمام وجود درمی‌یابی.

 

رها از قیود

رها از قیود


 باورهای تو و راهکارهایت بر اساس باورهایت، گاهی تو را به رنج و زحمت انداخته و از مسیر اصلی دور می‌کند.

هنگامی که خود را در محاصره و فشار احساس می‌کنی، خود را رها کرده و تنها به این بیندیش که چه چیز تو را از درون شاد و راضی می‌کند. آنگاه بدون مقیّد شدن به قید و بندها و رها از قیود، به کاری دست بزن که رضایت درونی ات را حاصل می‌کند.

 

بازگشت به خانه

بازگشت به خانه


خدا را بخوان و در این خواندن، عشق را بیاموز. همواره بگو، اکنون عشق چه می‌کند؟ عشق، از خود می‌گذرد، خود را فدا می‌کند، فنا می‌کند، رها می‌کند تا رضایت پروردگار را جستجو کند.

عشق، راه بازگشت به خانه را بر خود هموار می‌کند و این بازگشت را با ازخودگذشتگی، ایثار، فداکاری و شهامت فدا کردن خود جشن می‌گیرد.

بدان که رضایت پروردگار در رضایت بندگان اوست. هر دلی را که شاد کنی، خدا را شاد کرده‌ای و هر لبخندی به لبی بنشانی، پلّه‌ای به پروردگار نزدیکتر شده‌ای.


رهاشو

رهاشو


بدان: آنچه تو نیاز داری، همانا پی بردن به راز آفرینش انسان و غلبه بر هوای نفسی است که تو را هر لحظه به خود می‌خواند.

 بیاموز، از هوای نفس رها شده و خود را به خدا سپاری.

 بیاموز، لحظه‌ها را با افکار بیهوده هدر ندهی.

بیاموز، خداوند را همواره به یاد آوری و چون هوای نفس تو را به خود می‌خواند، با به یاد آوردن پروردگار و به دست آوردن رضای او و با حرکت در جهت رضای پروردگار، به او پناه جسته  و خود را از هوای نفس وارهانی.

 

سرگردانی

سرگردانی


 بدان و آگاه باش که: انسانها در سراب دنیا زندگی می‌کنند و از آن برای خود خدایانی می‌سازند و آنها را پرستش می‌کنند. 

چون در سراب دنیا سرگردان می‌شوید، از پروردگارتان غافل می‌شوید و غفلتها شما را از اصل وجودتان دور می‌کند. 

بیاموزید که دنیا را به چشم بازیچه‌ای گذرا بنگرید و بدانید که حیات جاودانۀ شما در جوار پروردگار در انتظار شماست. 

سرگردانی شما از دور بودن از اصل وجودتان حاصل می‌شود. خود را رها ساخته و به پروردگار بسپارید که خداوند مشتاق و آرزومند شماست، اگر می‌دانستید.

بسپارید

بسپارید


بسیارند کسانی که چون خود را به خدا می‌سپارند، از عواقب آن آگاهی ندارند.

هنگامی که خود را به خدا می‌سپارید و خود را در مسئله‌ای دخیل نمی‌دانید، در واقع کلیۀ امور خود را به خدا واگذاشته و به او تمسّک می‌نمائید.

بدانید: خداوند بهترین کارگزار است.

بدانید: هر چه خود را در مسئله‌ای حذف کنید، نتیجۀ بهتری خواهید گرفت.

بدانید: انسانها در تنگناها بایستی تنها از خداوند مدد طلبند و تنها او را برای حلّ مسائلشان به یاری طلبند.

بدانید: سرانجام به او خواهید پیوست و تنها راه نجات شما پیوستن به پروردگارتان است.

پس هر چه زودتر از خود رها شده وبه او متوسّل شوید که این بهترین راه زندگی است، اگر می‌دانستید.

پیلۀ خودمحوری

پیلۀ خودمحوری


آیا می‌دانی که انسانها نیازمند یکدیگرند؟ در هنگام نیاز به انسانها پشت نکن، حتی اگر برای چندمین بار دست نیاز به سوی تو آورند. به یاد داشته باش: هر کس را در هر زمان نیازمند کمک دیدی و احساس کردی، می‌توانی برایش مفید و مؤثّر باشی، رضای پروردگار را در نظر بگیر و برای کمک پیشقدم شو.

بدان و آگاه باش: انسانها می‌توانند  در هنگام نیاز به یکدیگر یاری رسانند. پس تو نیز همگام با سایر انسانها در رساندن کمک و یاری به دیگران پیشقدم باش. 

اگر تاکنون در پیلۀ خودمحوریهایت بوده‌ای، اکنون خود را از آن رها ساخته و تنها به رضای خداوند بیندیش و هر کارت را با این معیار بسنج که خداوند تو را هدایت کرده و در شمار صالحان قرار خواهد داد.

مسافران زمین

مسافران زمین


هرگز خود را وابستۀ هیچ انسانی نساز. وابستگی و قیدو بند شما را از پروردگارتان بازمی‌دارد. 

عشق و علاقه از وابستگی جداست. شما می‌توانید یکدیگر را دوست بدارید و به هم عشق بورزید، ولی مالک هم نباشید. 

چون به انسانی وابسته می‌شوید، او را تنها برای خود خواسته و برای یکدیگر مانع کمال می‌شوید. باید بیاموزید که انسانها مسافران زمینند و هرگز زندگی جاودانه‎ای بر روی زمین ندارند . 

پس اگر با این دید به یکدیگر بنگرید، برای هم همسفران خوبی خواهید بود. با عشق و علاقه و رها از وابستگی با یکدیگر زندگی می‌کنید و چون پروردگار یکی از شما را فراخواند، او را رها کرده و خود را نیز به خداوند می‌سپارید و تنها تسلیم امر پروردگار می‌شوید، که این برای شما بهتر است.