خود را بشکن
تو را چه میشود؟ کدام سدّی بین تو و خداوند قرار گرفته است؟ خود را بشکن، از خود رها شو، کدام انسانی میتواند تضمین خوشبختی تو را بنماید؟ اگر خود را با خداوند و بندگانش یگانه احساس کنی و از حصار خودخواهیها رها شوی، هرگزاندیشه و رفتار نادرست نخواهی داشت.
امتحانات را درک کن. خود را به خدا بسپار. از اندیشههای گوناگون رها شو. به انسانها عشق بورز و آنگاه پروردگارت را درک خواهی کرد. اگر همچنان در حصار تنگ خودخواهیها باقی بمانی، مسیر خود را طولانی و دشوار خواهی کرد.
از خودت رها شو. خودت را به خدا بسپار و سعی کن انسانهای دیگر را درک کرده و خود را در جایگاه آنها قرار دهی که این بهترین راه برای وصل پروردگارت است.
نشانۀ خدامحوری
بدان: خداوند یگانۀ بیهمتا، چون انسانی را هدایت کند، او را در پناه خویش قرار داده و از شرّ شیاطین محفوظ خواهد داشت.
بدان: هر گاه انسانی را مورد ارزیابی قرار میدهی، به ظواهر توجّه نکن. انسانها را با قلبشان و با نیّتهایشان و با اعمالشان بسنج.
شرایط اجتماعی و زندگی افراد مختلف با یکدیگر فرق میکند. هر انسانی در هر شرایط خاصّی موضع خاصّ خودش را دارد.
بدان: راه هدایت، از راه خودخواهی و خودمحوری جداست. آنگاه که خودمحور باشید، همه چیز را برای خود خواسته و به منافع دیگران بیتوجّه خواهید بود. ولی توجّه به منافع سایر انسانها و برای آن تلاش و فداکاری کردن، نشانهای از بیرون آمدن از خود و رهایی از منیّت است.
پس اگر با این دید به انسانها بنگری، ارزیابی بهتری خواهی داشت.
وابستگی
نیاز انسانها بر پایۀ احساس آنها به زندگی است. هر چه به زندگی وابستهتر باشید، نیازمندترید.
بدان که توجّه کردن به نیازهای دیگران، میتواند مطلوب باشد به شرط این که با رنجاندن و شکستن دلی همراه نباشد.
اگر این توجّه تنها از سر اخلاص و برای رضای دوست باشد، مطلوب است ولی اگر در پس آن خودخواهی و خودمحوری باشد نمیتواند باعث رشد و کمال باشد.
جلای عشق
عشق، همواره میبخشد. جلا میدهد. صفا میدهد. عشق همواره از دوستی و محبت و گذشت میگوید و عشق همواره به تو میآموزد، راه رهروی، از خودخواهی و خودمحوری جداست.
خدا را همواره به خاطر داشته باش. خدا در دل عاشقان جاریست. با عشق، یاد او را همواره در قلبت زنده نگاه دار.
عاشقانه زیستن
راه عاشقانه زیستن را بیاموز. برای عاشقانه زیستن زندگی کن. از خودخواهی بپرهیز و همواره به یاد خدا باش. بدان انسانها با عشق و محبّت سازگارترند.
از عشق غافل نباش و همواره به یاد داشته باش، هر کاری را به نیّت رضای دوست انجام دهی.
همدلی
از خودت، از خودخواهیهایت چشم بپوش و بندگان خداوند را احترام کن. درسهایت را با عشق و همدلی بده، نه با تنبیه و بددلی.
فرای منیّت
هر چه تو را از دوست جدا میکند، برای تو مانع کمال شده و فاصلهای را با خداوند، احساس خواهی کرد. خودخواهیها، منیّتها، در خود فرورفتنها، مانع کمال بوده و تو را از پروردگارت باز میدارد.
بهترین طریق، راه عاشقانه زیستن است. پس اگر فرزندت یا کسی که تو عاشقانه دوستش داشته باشی، خطایی مرتکب شود، تو چه میکنی؟
به او تذکّر داده و سپس بدون هیچ کینه و منیّتی او را میبخشی ولی هرگز با یک خطا او را از خود نمیرانی و قصد انتقام گرفتن نخواهی داشت.
راه عاشقانه زیستن، راهی فرای ذهن، فرای منیّت و فرای جهل و خودخواهی است. پس با انتخاب عشق از خود فراتر رفته و خدا را برگزینید که این برای شما بهتر است، اگر میدانستید.
فراز و نشیب
آنچه شما را به شک و دودلی وامیدارد و مانع پیوستن به خدا میشود، خودخواهیها و در خودفرورفتنهاست.
بدانید: آنگاه که خداوند شما را آفرید، میان شما هیچ تفاوتی نگذاشت بلکه این شما هستید که راهی را برگزیده و برای کمال مسیری را تعیین میکنید. هنگامی که مسیری را طی میکنید، فراز و نشیبهایی را در پیش رو خواهید داشت. فرازها شما را از یاد خدا باز ندارد و فرودها ناامیدتان نکند. بلکه همواره رو به جلو حرکت کنید و عشق را چراغی فراراه خود قرار دهید.
چون عشق چراغ راه تو باشد، آیا انسانی را از خود ناامید خواهی کرد؟
سرلوحه
بر خودت واجب بدان، همواره کمک به انسانها را سرلوحۀ اعمالت قرار دهی و از خودخواهی بپرهیزی. رضای دوست را جستجو کنی و از آنچه بین تو و پروردگار فاصله میاندازد، پرهیز کنی.
تواناییهایت را در نظر بگیر و بر اساس تواناییهایت از هیچ کمکی دریغ نکن.
سختگیری
هنگامی که در برخورد با سلسله مراتب کاری به مشکلی برمیخوری، بهتر است، از خودت بپرسی: اکنون عشق چه میکند؟
بدان: عشق، از خودخواهی و خودمحوری به دور است. عشق، منافع همگان را در نظر میگیرد. عشق، برای جرمهای کوچک، مجازاتهای سنگین اعمال نمیکند. بلکه محدودیتهایی با ملایمت و رأفت میتواند مشکلات را حل کند.
عشق، منافع خود را میبخشد.در حالیکه در قلب خود هیچ کدورت و کینهای نداری، سختگیری را به خاطر انضباط کاری انجام خواهی داد.
حضیض جدایی
راه سیر و سلوک، پر از نشیب و فراز است. نشیبها از خودخواهیها، منیّتها و خواستههای نفسانی، در هنگامی که نمیتوانید بر آنها غلبه کنید، پدید میآید. در آن هنگام وجود مقدّس خداوند را درک نکرده و درحضیض جدایی خودساخته فرو میروید.
بیاموزید، مسائل کوچک و بیاهمیّت را برای خود بزرگ نکرده، ذهنتان را درگیر آنها نسازید. بلکه به راحتی از آنها بگذرید و خدا را محور قرار دهید تا بتوانید همواره حضور مقدّس او را درک کرده و از صالحان باشید.
عشق یا تضاد؟
گاهی انسانها چون به یکدیگر ابراز علاقه میکنند، این ابراز علاقه از سر ناچاری و به خاطر تضادهای درونیشان است. اگر آنها را رها کرده و به دست سرنوشتشان بسپاریم، در سراب خودخواهیهایشان فرومیروند و از راه درست غافل میمانند.
پس بیاموزید که اگر انسانی را محتاج کمک یافتید، او را دستگیری کرده و از راهی که مورد رضای پروردگار باشد، او را هدایت کرده و طریق درست زندگی را به وی بیاموزید.
پروردگار کسانی را که در هر کاری رضایت وی را میجویند، دوست دارد و آنان را به سوی رستگاری فرامیخواند.
کورسویی از نوری خدایی
آنگاه که خود را در دست شیطان اسیر میبینی، آیا کورسویی از نوری خدایی، تو را به خود نمیخواند؟ آیا دل به آن نور نمیسپاری؟ آیا نمیتوانی درآن هنگام که خود را با شیطان درگیر میبینی، به آن نور دست یازیده و خود را از بند شیطان برهانی؟
آنگاه که نمیتوانی با خودت کنار بیایی، به این بیندیش که چه چیز تو را به خدا نزدیک و چه چیزی تو را از خدا دور میکند. راهی که تو را به خدا نزدیک میکند، تو را از شیطان رهانیده و راهی که تو را از خدا دور میکند، به شیطان نزدیک میکند.
بیاموز، همواره راه عشق، بخشش و دوستی را برگزینی. بیاموز از کژاندیشیها و خودخواهیها دوری گزیده و باصفای باطن به هر چیز بنگری. بیاموز همواره خدا را در نظر داشته باشی که این بهترین طریق به خدا رسیدن است.