انسان متعالی
اگر انسانهای متعالی گوشت نمی خورند، پس چرا پیامبران اکثراً چوپان بوده اند؟
انسانهای متعالی و راستین در همۀ اعمال و رفتارشان خدا را حاضر و ناظر دیده و در همه حال رضایت او را میجویند. رضایت پروردگار در بندگی و اطاعت است. هنگامی که خود را به وامیگذارید، و همۀ اعمال و نیّاتتان را با محک رضایت او میسنجید، بسیار به خدا نزدیک شدهاید.
پیامبران اکثراً چوپان بودهاند، ولی این به این معنی نیست که آنها همواره در حال کشتن حیوانات و خوردن گوشت آنها بوده باشند. بلکه به این طریق امرار معاش کرده و به طریقی سدّ جوع مینمودهاند.
هر انسان متعالی میداند که برای رسیدن به پروردگار و کسب رضایت او، خود را وقف آسایش سایرین کرده و تنها در پی رضایت دوست باشد.
تنها به قضاوت خدا بیندیشید
بر خود واجب بدانید هرگز از کدورت سخنی به زبان نیاورید، بلکه همواره عشق را سرلوحۀ عمل خود قرار دهید.
بیاموز همواره به خاطر رضای خدا دل دیگران را شاد کنی. در شادی دیگران برای تو رهایی است نه در غم و کدورت. دل بندگان خدا را شاد کن به هر طریق ممکن، تا خداوند تو را پاداش خیر دهد.
هرگز به قضاوت هیچکس تکیه نکن، بلکه تنها قضاوت خدا برایت مهم باشد. اگر خداوند تو را قضاوت کند چه خواهد گفت؟ آیا رضایت خداوند را به دست آوردهای یا دل بندهاش را رنجاندهای؟ این باید برای تو مهم باشد و بس.
اکنون بیاموز همواره عشق را جستجو کنی در هر لحظه از زمان و در هرکجا و با هر کس. تفاوت نمیکند . در هر صورت با عشق زندگی کن.
شایسته
بدان خداوند شما را میآزماید. آنها که بر آزمایشات او صبور و شکیبا باشند، رستگارانند.
بهترین راه عبور از آزمایشات تسلیم حق بودن و به دست آوردن رضایت پروردگار است.
پس شایسته است که در تمام لحظات خدا را به یاد داشته باشی و با تمام وجود به او رو آوری و از غیرخدا بپرهیزی.
دوراهی
آنگاه که انسانها خدا را میخوانند، خود را به او سپرده و از او مدد میطلبند.
بیاموزید: هرگز جز از خدای یگانۀ بیهمتا از کسی مدد نطلبیده و کسی را به کمک نخواهید.
بیاموزید: چون شما را امری دررسد و بر سر دوراهی ماندهاید، راهی را برگزینید که رضایت خداوند را در آن بدست آورید.
بیاموزید: همواره هنگامی که با مشکلات مواجه میشوید، آنها را برای خود اصل قرار نداده و خود را درگیر آنها نسازید.
رها از قیود
باورهای تو و راهکارهایت بر اساس باورهایت، گاهی تو را به رنج و زحمت انداخته و از مسیر اصلی دور میکند.
هنگامی که خود را در محاصره و فشار احساس میکنی، خود را رها کرده و تنها به این بیندیش که چه چیز تو را از درون شاد و راضی میکند. آنگاه بدون مقیّد شدن به قید و بندها و رها از قیود، به کاری دست بزن که رضایت درونی ات را حاصل میکند.
شادی، مهمان خانۀ دلها
خداوند تو را میآزماید. پس بیاموز، همواره، در آزمایشات الهی، عشق را سرلوحۀ عمل خود قرار دهی. با عشق زیستن، یعنی هر کاری را عاشقانه، تنها به هدف رضای دوست انجام دادن.
برای جلب رضایت پروردگار، به یاد داشته باش: خداوند بندگان خویش را دوست دارد و ستم بر آنان را روا نمیدارد.
ولی بدان: رضایت پروردگار در شاد کردن بندگانش است. پس بیاموز: همواره شادی را مهمان خانۀ دلها کرده و با بخشش و گذشت و بذل محبّت و عشق، ایثارگرانه، رضایت دوست را طلب کنی.
مرهمی بر زخمها
بیاموزید، همواره رضایت پروردگار را جستجو کنید و چون اقدام به کاری میکنید، در هر کاری تنها رضای پروردگار را در نظر گرفته و برای آن تلاش کنید.
بیاموزید، انسانها چون تن واحده بوده و از یکدیگر جدایی ندارند. بیاموزید، رنج دیگر انسانها را رنج خود دانسته و برای یکدیگر چون مرهمی بر زخمهایتان باشید.
تضاد
تو را دعوت میکنم به سوی راهی که در آن رضایت پروردگارت باشد. اگر خود را با انسانی در تضاد دیدی، بدان که خداوند شما را تن واحده آفریده و همۀ شما امّت واحده و جدامانده از وجود مقدّس پروردگارتان هستید.
اگر با این دید با یکدیگر برخورد کنید، هرگز هیچ تضادی درمیان نخواهد بود و با وحدت با یکدیگر، به پروردگارتان میرسید.
عشق یا تضاد؟
گاهی انسانها چون به یکدیگر ابراز علاقه میکنند، این ابراز علاقه از سر ناچاری و به خاطر تضادهای درونیشان است. اگر آنها را رها کرده و به دست سرنوشتشان بسپاریم، در سراب خودخواهیهایشان فرومیروند و از راه درست غافل میمانند.
پس بیاموزید که اگر انسانی را محتاج کمک یافتید، او را دستگیری کرده و از راهی که مورد رضای پروردگار باشد، او را هدایت کرده و طریق درست زندگی را به وی بیاموزید.
پروردگار کسانی را که در هر کاری رضایت وی را میجویند، دوست دارد و آنان را به سوی رستگاری فرامیخواند.
درک پروردگار
بدان و آگاه باش: آنگاه که انسانی را از خود میرنجانی، حتّی اگر خود او دارای نقایصی باشد، از پروردگارت فاصله میگیری.
بدان: خداوند همۀ بندگانش را دوست دارد، حتّی آنها که از او روی میگردانند.
بدان: آنچه تو را به پروردگارت نزدیک میکند، از خود گذشتن است. چنانچه خود را فدا کنی، پروردگارت را درخواهی یافت.هنگامی که درمقابل انسانی موضع میگیری و خود را به او ترجیح میدهی، البتّه از خداوند فاصله گرفته و نیایشهایت را خنثی خواهی کرد. بدان: برای درک پروردگارت باید رضایت او را به دست بیاوری و این امکان ندارد مگر با رضایت بندگانش.
پس آنچه که مورد رضای اوست انجام بده.
خدا را با قدرت صدا کن
انسانها دو دستهاند: دستهای از انسانها، با عشق و آگاهی بیگانهاند. آنها زندگی را در روزمرّگی و هواهای نفسانی میبینند و حتّی به اندیشهشان، نیز، توان رسیدن به عشق، خدا ، آگاهی و بصیرت راهی نیست.
دستۀ دوّم، کسانی هستند که برای زندگیشان، هدفهایی را ترسیم میکنند. از خود و راحتی خود میگذرند و زندگیشان را وقف رسیدن به آگاهی و بصیرت و عشق میکنند. آنان، تنها خدا را جستجو کرده و برای آن میزیند.
بیاموز در دستۀ دوّم قرار گرفته و از کسانی باش که تنها برای خدا زندگی کنی و همۀ لحظههایت را در رضایت خداوند خلاصه کنی. اگر با عشق گام برداری و عشق، چراغ فراراه تو باشد، همه چیز برای تو در مسیر حل شده و خداوند خود، تو را راهنما خواهد بود.
همواره به یاد خدا باش. خدا را در لحظههایت با تمام قدرت جاری کن. نه تنها با ذکر نام مقدّس او، که با شاد کردن و رضایت بندگانش. هر لبخندی که بر لبی مینشانی، خدا را یاد میکنی. هر دلی را که از غصّه خارج میکنی، خدا را با تمام قدرت صدا کردهای. خداوند همواره صدای شما را میشنود.
بر سر دوراهیها خود را معطّل نکن. با توکّل به خداوند و با اعتماد به پیش برو و برای آنچه تو را به هدف نزدیک میکند، تلاش کن که خداوند همواره یار عاشقان است. شما را مینگرد و برای شما بهترین راهنماست.