در بند «خود»
راه رهروی، راه پیوسته رفتن، از راه بازنایستادن و تلاش بیوقفه است. برای رسیدن به دوست باید خطر کنی. از «خود» بگذری و هرگز هیچ موجودی را نیازاری.
چنانچه باعث رنجش و آزار انسانی شوی، راه خود را دورتر کرده و از منزل دور خواهی افتاد. برای فدا کردن و فنا کردن خود و رها شدن از منیّتها، چارهای جز احقاق حقّ دیگران و گردن نهادن به فرمان پروردگار نداری. در غیر این صورت خود تو در بند «خود» مانده و مقصد دور و بعید خواهد نمود.
بازگشت به خانه
خدا را بخوان و در این خواندن، عشق را بیاموز. همواره بگو، اکنون عشق چه میکند؟ عشق، از خود میگذرد، خود را فدا میکند، فنا میکند، رها میکند تا رضایت پروردگار را جستجو کند.
عشق، راه بازگشت به خانه را بر خود هموار میکند و این بازگشت را با ازخودگذشتگی، ایثار، فداکاری و شهامت فدا کردن خود جشن میگیرد.
بدان که رضایت پروردگار در رضایت بندگان اوست. هر دلی را که شاد کنی، خدا را شاد کردهای و هر لبخندی به لبی بنشانی، پلّهای به پروردگار نزدیکتر شدهای.
راه فنا
راه کمال، راه از خود گذشتن، خود را فنا کردن، خود را ندیدن و تنها خدا را دیدن است. چون در این مسیر گام بردارید، تنها خدا را خواسته و تنها برای او زندگی میکنید. خودخواهیها را کنار گذاشته و دیگرخواهی را بر خودخواهی ترجیح میدهید.
اگر این مسیر را برگزینی، چه خواهی کرد؟ آیا دیگران را برای منیّتهایشان، برای خودخواهیهایشان و ناآگاهیهایشان، آزار خواهی داد؟ یا از خود گذشته و تنها به خدا فکر خواهی کرد؟
به انسانها بیاموزید، گذشت را پیشۀ خود سازند. از ناآگاهی یکدیگر سوءاستفاده نکنند و به یکدیگر در مسیر کمال یاری رسانند.