اسارت
آنچه شما را در بند میکشد و در اسارت نگه میدارد، پایبندی به قواعدی است که خود برای خود ساختهاید.
برای رها شدن از قید و بندها و رسیدن به رستگاری، موانع را از سر راه خود بردارید. برداشتن موانع تنها به اعمال و افکار شما مربوط نمیشود، بلکه آنچه باورهای شماست، باید اصلاح شده و خود را از بند بایدها و نبایدها رها سازید.
بدانید، هرآنچه قلبهای شما را به سیاهی میکشاند وزنگار بر آن مینشاند، مانع کمال بوده و برای زدودن زنگار بایستی طرز تفکّر خود را تغییر داده و به یکدیگر چون تن واحده و جلوۀ روی دوست بنگرید.
اگر شما انسانها بیاموزید که در وجود یکدیگر، خدا را جستجو کنید، نیازی به قید و بندها نبوده و از بند اسارت یکدیگر آزاد خواهید شد.
عادت بخشش
چرا در خود فرو رفتهای؟ مگر نمیدانی برای پیوستن به خداوند باید از خودت رها شوی؟ تا کی میخواهی، خود را محور قرار داده و خدا را فراموش کنی؟ یک سالک هرگز نمیرنجد. عذاب دنیوی ندارد. کدورت نمیداند و رنجش نمیشناسد.
برای سیر و سلوک راه حق از خودت رها شو. برای اینکه بتوانی زود ببخشی، همواره به یاد داشته باش: خداوند رحمان است و بزرگترین خطاهای شما را تنها با یک توبۀ قلبی و حتّی قبل از آن میبخشد. پس برای خلیفةالله شدن، باید که شما نیز بخشنده بوده و قلبتان را به بخشش عادت دهید تا بتوانید خدا را درک کرده و به او نزدیک شوید.
رنجشها شما را از خداوند بازمیدارد و بر قلبتان زنگار مینشاند. زنگارها را زدوده و به سوی دوست رو آورید که این برای شما بهتر است، اگر میدانستید.
چرا دوری؟
بدانید: خداوند یکتای بیهمتا، همواره در کنار شماست. این شمائید که گاه زنگار بر دلهایتان مینشیند، قلبتان کدر میشود و حضور مقدّسش را درک نمیکنید.
چه چیز زنگار بر قلبتان می نشاند؟ آنگاه که زبان به ناراستی میگشایید و عدّهای را از خودتان ناامید میکنید. هنگامی که دلی را میشکنید، وقتی که انسانی را در غم فرو میبرید، بین خود و خداوند جدایی انداخته و برای برگشتن به جای قبل باید تلاش بسیار کنید.