همواره به یاد خدا باشید
بدان که بندگان خداوند دو دستهاند: دستهای که خدا را تنها برای ستایش و نیایش و شکرگزاری به درگاهش به یاد میآورند و دستۀ دیگرکه هنگامی که به مشکلات و مصائب برمیخورند و به کمک و هدایت پروردگار نیاز پیدا میکنند، او را میجویند. بدان که پروردگار در همه حال بندگانش را دوست دارد، آنان را یاری میکند و به یاد آنان است.
بیاموزید، که چون از مشکلات رهایی یافتید، نیز در جستجوی پروردگارتان باشید که این برای شما بهتر است.
اینک زمان آن رسیده که برای حلّ مشکلات و کاهش آلام، خود را به خدا سپارید و بدانید که خداوند بهترین راهنماست. 259
سعادت جاودانی
سعادت جاودانی از آن کسانی است که آن را میجویند، برای آن تلاش میکنند و نهایت به سرمنزل مقصود میرسند. هرگز بدون تلاش، هیچ دستاوردی نخواهی داشت. اگر خدا را میجوئی، باید تلاش کنی و این تلاش را باید با گذشتن از خود شروع کنی. چگونه خواهی توانست، خدا را دریابی، در حالیکه هنوز در بند خودی؟
خدا را با خودخواهی هرگز جمع نخواهی توانست کرد. پس بیاموز که همواره خدا را با گذشتن از خویشتن جستجو کنی که این بهترین مسیر برای رسیدن به پروردگار است، اگر میدانستی. 365
چون رود سیّال
بدان: آن سان که تو میاندیشی، زندگی در بایدها و نبایدها و کژاندیشیها و قهرها و آشتیها خلاصه نمیشود. بلکه زندگی جریانی است سیّال. چون رودخانه ریزان و خروشان. هر لحظه به رنگی و هر دم به آهنگی.
برای درک زندگی، باید بیاموزی، چون رود خروشان و ریزان و جوشان باشی. در هر لحظه جاری بوده از جریانات برای خود معمّا نساخته بلکه خود را با لحظهها هماهنگ نمایی.
برای انجام این کار باید هر چیزی را گرامی بداری. هر اتّفاق را میمون شمرده و همۀ لحظهها را مبارک بنامی.
بدان آنچه در پس جریانات وجود دارد و تو از آن ناآگاهی، همواره در جهت رشد و کمال تو بوده و برای تو میتواند سازنده باشد. تنها باید بیاموزی، از تمام اتّفاقات جنبۀ سازندگی، رشد و بالندگی آن را دریافته و از آن در جهت کمال معنوی خود بهره ببری.
سرای گذر
همچنانکه خود را به دنیا مشغول میدارید، از پروردگارتان غافل میمانید. بدانید که دنیا سرای گذر است و شما را در آن منزلگاهی ابدی وجود ندارد. آنچه شما را متعلّق به دنیا میسازد، برای شما وابستگی محسوب شده و از رهروی بازتان میدارد. بیاموزید که دنیا را به دیدۀ منزلگاهی ناپایدار نگریسته و از متعلّقات رها شوید، تا پروردگارتان را دریابید. 267
آیا می دانید؟
آیا میدانید چگونه آفریده شدهاید و به چه نحوی زندگی خود را طی خواهید کرد؟ آیا میدانید هدف از آفریدن شما و قرار گرفتن شما بر روی بخشی از هستی به نام زمین چه بوده است؟ آیا میدانید خداوند به چه دلیل شما را به صورت جفت آفریده، برای شما فرزندانی قرار داده، خانوادههایی تشکیل داده و زندگی اجتماعیای را آغاز نمودهاید؟
چگونه زندگی دنیاییتان را برای خود اصل قرار داده و از یاد پروردگار غافل گشتهاید؟ چرا به هستی رازآلودی که شما را در برگرفته نظر نمیافکنید؟ چرا معنای زندگی را درک نمیکنید؟ چگونه در پس پردههای جهل و نادانی پنهان گشتهاید و خداوند را به فراموشی سپردهاید؟
آیا برای روزمرّگیها، جنگها و جدالها، قهرها و جداییها آفریده شدهاید؟ آیا هدف از خلقت شما هدفی کوچک و پست تنها برای چند روز خوردن و خوابیدن و لذّات نفسانی بوده است؟ چرا در خود اندیشه نمیکنید؟ چرا دیدگان خود را فروبستهاید؟
آیا زمان آن نرسیده که چشم خرد بگشائید و از نعمتهای پروردگارتان سود برید؟ آیا به شما نعمت تفکّر و تعقّل و توان بالقوّۀ خلیفةاللهی عطا نشده است؟ چگونه از پروردگارتان غافل ماندهاید، حال آنکه تنها برای وصل او و پیوستن دوباره به پروردگار، حیات خود را طی خواهید کرد.
اینک زمان ان فرارسیده تا چشم دل بگشائید، هستی را با خرد و آگاهی نظاره کنید، اهداف زندگی خود را تبیین کرده و رو به سوی پروردگار آورید و بدانید آنچه برای شما مهیّا شده است، همانا زندگانی جاویدان در جوار رحمت الهی است. سراب زندگی دنیایی را رها کرده و حیات واقعی خود را بیابید که این برای شما بهتر است، اگر میدانستید.
نفس
نفس انسان جایگاه امیال و آرزوهاست . اگر در خلقت انسان نظر کنی، خداوند انسان را در سه مرحله آفرید: در مرحلۀ اوّل او را از گل سرشت. سرشت خاکی انسان، او را فرمان به حفاظت از خود و پایداری در مقابل میرندگی و میل به جاودانگی میدهد. اگر انسان را از این بعد بنگریم، انسان موجودی است چون سایر حیوانات. تنها هدف وی تنازع بقا و میل به زیستن و فرار ازمرگ است.
اما انسان جایگاهی بسیار والاتر از سایر موجودات کرۀ خاکی دارد . روح خدایی انسان او را به معبودش پیوند میدهد. پیوند آسمانی شما انسانها، برتری شما نسبت به کلّ هستی است.
آنچه شما را از نفس میرهاند، جان لایتناهی است. اگر انسان تنها جان شود و چیره بر هوای نفس، آنگاه نفس، چون مرکبی در خدمت او خواهد بود.
جان جانان، پیوندی ناگسستنی با جان یکایک شما دارد و از این مرتبه است که خدا را درخواهید یافت.
بیاموزید، نفس را به خدمت کمال آورده و از خور و خواب مرکبی برای وصل دوست بسازید، که این برای شما بهتر است، اگر میدانستید.
)مرحلۀ اوّل آفرینش انسان، جسم خاکی و بعد زمینی اوست. مرحلۀ دوّم، مرحلهای است که شما را از سایر حیوانات جداو مجزّا میکند. شعور و ذهن پویای انسان، دوّمین عطیّۀ خداوند به اوست و سوّمین مرحله: (نفخت فیه من روحی) یعنی بعد جاودانگی و پیوند همیشگی او با ذات یگانۀ هستی است.) 371
منشأ خیرات
انسانها دو دستهاند: دستهای که چون آنها را تعبی دررسد، به خدای خود پناه برده و از او مدد میجویند و هر کاری را به حول و قوّۀ الهی به انجام میرسانند.
دستۀ دوّم، کسانی هستند که در هنگام مصائب و مشکلات، خدا را فراموش کرده و به ناسپاسی میافتند. آنها در هنگام مشکلات از در انکار و ناسپاسی وارد شده و با خدا به مجادله میافتند و کوتاهیهای خودشان را از ناحیۀ خداوند میپندارند.
پس چون تو را تعبی دررسد، به خدا پناه ببر و از او مدد جوی و تنها خداوند را منشأ همۀ خیرات و برکات بدان.
بدان و آگاه باش که خداوند هر که را اراده کند، راه مینماید و بندگانش را حمایت میکند. پس به هنگام مشکلات، از او مدد جوی و بدان که چون حلّ مشکل خود را به خدا میسپاری، خداوند به بهترین طریق ممکن راهنمای تو خواهد بود. 234
توکّل
توکّل به معنی بیدار بودن، هشیاری در هر لحظه، با یاد خدا بودن، اعتماد به خدا و این که هر لحظه بدانی، کجا قرار داری، چه میکنی، چگونه مدد میگیری و برکات و لطف خدا را احساس کنی.
توکّل موضعی انفعالی نیست که تو ناآگاهانه و بیرمق، با چشم بسته به پیش بروی و از محیط خود، جایگاه خود، و رابطهات با خالق هستی، بیخبر باشی.
هنگامی که توکّل میکنید، با دید باز، آگاهی کامل و تسلیم محض، خود را به خدا سپرده و او را منشاً همۀ خیرات و برکات میدانید.
671
چرا
یهدی من یشاء و یضلّ من یشاء؟
"یهدی" برای جویای هدایت است. هر آن کس که خواهان هدایت و نجات از گمراهی است و برای هدایت به خدایش متوسّل شده و از او خواستار تبیین راه است، البتّه خداوند شنوا و بیناست و او را به بهترین راهی که برای بندهاش مناسب و شایسته است، هدایت میکند.
"یضلّ" برای کسی است که هرگز به هدایت نمیاندیشد، خواستار غرق شدن در لذّات دنیایی است و تنها آنچه را که میبیند، میخواهد وبرای او مفاهیم خدایی شدن و وصل مفهومی ندارد. پس در آنچه که خواستار آن است و برای آن تلاش میکند، باقی میماند.
خداوند بندگان خویش را دوست دارد و به آنان آنچه را که بخواهند، عطا میکند. اگر خواهان عشق، وصل معبود و خدایی شدن هستید، خداوند شرایط آن را برایتان مهیّا میکند. ولی چنانچه لذّات دنیایی را ترجیح میدهید و در ناخودآگاهتان، برای آن اولویت قائل میشوید، خداوند خواستۀ شما را برآورده و کائنات، آنچه را که میخواهید، به شما برمیگردانند. 695
سپاس
« من لم یشکرالمخلوق، لم یشکرالخالق »
سپاس پروردگاری که مرا آفرید، به من عشق عطا فرمود، مرا در زمرۀ صالحان قرار داد و اینک همواره و پیوسته مرا مینگرد، حمایت میکند و در پناه امن خویش قرار میدهد و چون دل به او میسپارم، مرا از انوار الهی خویش بهرهمند و منوّر میکند.
سپاس خداوندی که راه روشن زیستن را به من نشان داد و چون راه او را دنبال میکنم همواره و پیوسته، مرا با حمایت و هدایت خویش بهرهمند میکند.
سپاس او را که هر که را به خود میخواند، از عشق خویش بهرهمند کرده و هر که دعوت او را پاسخ نگوید، بیشک او نیز همواره، از عشق الهی سرشار و لبریز خواهد بود.
سپاس تو را، که مرا با خود همراه کردهای. نام نیکی که از من بر زبانها راندهای، تنها شایستۀ توست و من از آن بهرهای، جز پیروی آنچه بدان امر فرمودهای، ندارم.
سپاس خداوندی که بر من میبخشاید، عفو میکند، خطا میپوشد و به من فرصت دوباره، برای جبران خسران آنچه به واسطۀ نادانیهایم انجام دادهام، خواهد داد.
پروردگاری که در ستایشش، خود را مییابم و با عبودیتش خود را به او نزدیک میسازم.
با من چه میکند؟ که من، تنها، عبد اویم و در نیستی و فناء، همۀ هستی را بازمییابم. 673
فضیلت پستی
در مسیر عشق، هر دستاندازی نعمت و هر پستیای فضیلت است، اگر حکمت آن را درک کرده و از آن پلی به سوی پروردگارتان بسازید. خدا را سپاس گوئید که شما را مورد امتحان قرار داده و جز به عشق نیندیشید.
هرکدورتی بر دلمان زنگار مینشاند و هر زنگاری، راه ما را دورتر میکند. از امتحانات استقبال کنیم و سعی کنیم با عشق کامل از آنها عبور نمائیم. 667
عشق بدون چشمداشت
وابستگیها، ما را از راه بازمیدارند و برای ما، مانع در مسیر کمال و خدایی شدن ایجاد میکنند. بیاموزیم، یکدیگر را دوست بداریم. به هم عشق بورزیم. به یکدیگر خدمت کنیم ولی در مقابل دوستداشتنهایمان، توقّع پاداش و دوستی متقابل نداشته باشیم.
اگر هنوز به آن درجه از کمال نرسیدهایم که بتوانیم عشق بیقید وشرط و بدون چشمداشت داشته باشیم، حدّاقل در دوستیهایمان برای یکدیگر مزاحمت و سلب آرامش ایجاد نکنیم. بلکه زمانی به دوستیای ادامه دهیم که برای هم مایۀ آرامش، کمال و آسایش باشیم و اگر واقعاً نمیتوانیم به این مهم دست یابیم، انرژیمان را در راه بهتری صرف کنیم. 711
شکرگزاری قلبی
آنگاه که خدا را شکر میکنید، چنانچه این تشکّر از صمیم قلب و از اعماق وجود انجام شود، برکات از کلّ کائنات به سوی شما سرازیر میشود.
زیرا در شکرگزاری عمیق قلبی، چنان فرحی در قلب ایجاد میشود و چنان شادمانیای احساس میشود که با کلّ هستی هماهنگ و همساز شده و به این طریق راهی به سوی رستگاری مییابید. 670
سرای جاودان
انسانها چون در مسیر زندگی قرار میگیرند، اصل وجودی خویش را از یاد برده و در روزمرّگیها غرق میشوند. آنان تنها هدفهای کوتاه مدّت خود را دیده و تنها به آیندۀ زندگی دنیاییشان میاندیشند. آنان نمیدانند که برای چه به این زندگی آورده شدهاند ودنیا را سرای جاودان خود میپندارند.
بدان و آگاه باش: خداوند شما را سرایی جاودانه مهیّا کرده است، پس هر که خود را مهیّای زندگی در سرای جاودانهاش بنماید، او را حیاتی دلپذیر و بسیار دوستداشتنی خواهد بود.
ولی آنانکه از حیات جاودانهشان غافل ماندهاند، راه دشواری برای رسیدن به زندگی اصلیشان خواهند داشت، بیگمان در وادی سرگردانی خواهند ماند و برای یافتن مسیر، زمانی را ازدست خواهند داد.
پس بیاموزید که زندگانی اصلی و حیات جاودانه در انتظار شماست و خود را مهیّای سرای جاودان نمائید که این برای شما بهتر است، اگر میدانستید. 244
رهایی از «خود»
بدانیم و آگاه باشیم: آن سان که ما میاندیشیم و عمل میکنیم، هرگز نخواهیم توانست، آنطور که شایسته است، با پروردگارمان ارتباط برقرار کنیم.
برای برقراری ارتباط با پروردگار، در درجۀ اوّل بایستی خود را زلال کنیم. برای زلال شدن باید از خود بگذریم. هنگامی که بر سر دوراهی قرار میگیریم، راهی را برگزینیم که تنها رضایت پروردگار در آن باشد.
بدانیم: پروردگار بندگانش را دوست دارد و هر که رضایت پروردگار را بجوید، بایستی در جهت رضایت بندگان خداوند گام بردارد. برای رضایت بندگان باید ببینیم، هر کس نیازمند چه چیزی است. بعضی انسانها نیازمند محبّت و توجّهند و برخی دیگر نیازهای مادّی دارند. گاهی نیازمند هدایت و زمانی محتاج عشقند.
پس بایستی با توجّه به نیاز انسانها، آنها را یاری نماییم. به هر انسانی به دیدۀ پلّهای که ما را به پروردگارمان میرساند و پلی که ما را به او پیوند میدهد، بنگریم. دراین صورت عشق را جستجو کرده و چه چیز بهتر از عشق، میتواند ما را به وصل دوست برساند؟
خداوند ما را به خود میخواند. خود را از عشق لبریز سازیم. هنگامی که خدا راجستجو میکنیم، بدانیم که او هم مشتاق ماست. ولی برای رسیدن به او باید از موانع بگذریم. موانع را از میان برداریم و تنها برای خدا زندگی کنیم. خود را از «خود» خالی کنیم. از غرور و تکبّر دست برداریم و منیّتهایتهایمان را به فراموشی بسپاریم. آنگاه پروردگار را درک کرده و به او خواهیم پیوست.
بشتابیم! که خداوند همواره مشتاق بندگان شایستۀ خویش است. از هر چه او را از ما جدا میکند، بگذریم و از آنچه او را به ما پیوند میدهد، استقبال کنیم.420