وابستگی
نیاز انسانها بر پایۀ احساس آنها به زندگی است. هر چه به زندگی وابستهتر باشید، نیازمندترید.
بدان که توجّه کردن به نیازهای دیگران، میتواند مطلوب باشد به شرط این که با رنجاندن و شکستن دلی همراه نباشد.
اگر این توجّه تنها از سر اخلاص و برای رضای دوست باشد، مطلوب است ولی اگر در پس آن خودخواهی و خودمحوری باشد نمیتواند باعث رشد و کمال باشد.
راه شیطان
ذهنهای ناآرام بشر تقویت کنندۀ شبکۀ منفی هستند و میتوانند از شبکۀ منفی تأثیر بپذیرند.
هنگامی که با دور شدن از ذات اقدس احدیّت راه را برای نفوذ شبکۀ منفی باز میگذارید، افکار شیطانی و اعمال شیطانی شروع به ظهور و رشد میکنند؛ و چون خود را به شیطان میسپارید الهامات شیطانی و رفتارهای شیطانی در شما ظهور کرده و به این ترتیب کانالهایی میشوید که شبکۀ منفی از طریق شما ایدهآلهایش را به اجرا میگذارد.
شور حرکت
اگر چه اطاعت از امر پروردگار برای هر انسانی لازم بوده و به رشد و تعالی او کمک میکند ولی کافی نیست. باید بدانی ، آنچه تو انجام میدهی، خالی از عشق و شور حرکت نباشد.
عشق را دریاب. آن را سرلوحۀ عملت قرار بده. با عشق سخن بگو. از عشق بگو. با عشق، عمل کن. به عشق فکر کن. همه چیز را با عشق بیامیز و نتایج آن را ببین.
برای عشقورزیدن، به انسانها، به حیوانات، به موجودات، دقّت کن. حسن آنها را ببین و عشقت را به سوی آنها جاری کن.
تنها، عشق
درسها را فراگیرید. هنگامی که انسانی بر سر راه شما قرار میگیرد، برای آموختن درسی و از سر گذراندن تجربههایی است. بیاموزید از هر ماجرایی درسی گرفته و از آن برای رشد و تکامل و نزدیکتر شدن به خدا استفاده کنید.
درس اوّل، درس عشق است. عشق، نسبت به هر چه و هر که بر سر راه تو قرار میگیرد. حتّی اگر با باارزشترین ارزشهای تو مخالفت کنند. تو را انکار کنند. قلبت را جریحهدار کنند. بر آزار تو اصرار بورزند، ولی آنچه که باقی میماند، عشق است.
اگر بتوانی حتّی به چنین کسانی عشق بورزی، آنها را ببخشی، از صمیم قلب دوستشان داشته باشی و برای رضای خدا، تنها و تنها به عشق بیندیشی، آنگاه پالایش شده و به صفای باطن دست خواهی یافت.