رهایی
بدان و آگاه باش: چنانچه رضای دوست را طالبی، باید همواره در جهت خیر و نیکی رساندن به بندگان خداوند گام برداری.
بدان: رضایت پروردگاردر رضایت بندگان اوست. پس هر که بندگان خداوند را گرامی بدارد و برای خیر و نیکی رساندن به آنها جدّ و جهد کند، بیشک گامی به سوی پروردگار برداشته است.
بدانید: آنگاه که خداوند را میخوانید، باید از صمیم قلب و با صفای باطن او را بخوانید تا جوابتان را دریابید.
بدانید: هر چه در جهت خدایی شدن بکوشید، به وارستگی نزدیک شده و از بندها رهایی خواهید یافت.
آرامش و پالایش
راه خدا، راه از خود گذشتن است. کسی که میخواهد به خدا برسد، باید منیّتهایش را حذف کند، خود را به فراموشی سپارد و همواره او را مدّ نظر داشته باشد.
هر انسانی با هر تکنیکی میتواند مقداری آرامش به دست آورده و پالایش شود. ولی برای وصل پروردگار تکنیک کافی نیست. بلکه باید راه تسلیم شدن واز خود گذشتن را بیاموزد.
برای گذشتن از خود همواره باید به یاد داشته باشد که در هنگامی که تصمیمی را اتّخاذ میکند، خود را حذف و تنها به رضای او بیندیشد که این بهترین طریق وصل اوست.
فراسو
انسانها را به دیدۀ جلوهای از پروردگار نگریستن، تنها به اندیشۀ آن و گفتار آن میسّر نمیشود، برای انجام این کار باید به فراسو بنگری. به هر چیزی به فراسوی آن نگاه کن. به اتّفاقات، انسانها، تصاویر. در فراسوی بعد زمان و مکان و فراسوی ظاهر مادّی هر چیز، حقیقت عمیقی نهفته است.
به حقایق بنگر. برای پی بردن به حقیقت هر چیزی آن را در دو بعد بببین. بعد ظاهر و بعد باطن. برای دیدن بعد باطن، خودت را جای هر کسی قرار بده و با این کار، روح خدایی و حقیقت آن فرد را احساس کن.
ذات یگانۀ هستی
آنگاه که خود را به خدا میسپاری، آنگاه که از دنیا چشم میپوشی و آنگاه که، هرکه و هر چه که، تو را به دنیا پیوند میدهد، پشت سر میگذاری، تنها چیزی که باقی میماند، اوست، که ذات یگانۀ هستی است.
بدان: رهروی به آداب خاصّی به جاآوردن نیست، بلکه یک رهرو در درجۀ اوّل تنها به او میاندیشد، برای او زندگی میکند، برای او گام برمیدارد و برای رضای او کار میکند. راه رهروی، راه عاشقانه زیستن است. با عشق و با بذل عشق به همۀ هدفهایت دست خواهی یافت. برای عاشقانه زیستن، باید بدانی، آنچه که انجام میدهی، با هدف عشق به پروردگار و کسب رضایت او باشد.
بدان: رضایت پروردگار، در بخشش، نیکی و احسان است. پس اگربیاموزی عاشقانه نیکی کنی و احسان بورزی و تنها با یاد خداوند و عشق به او لحظههایت را سپری کنی، به هدف نهایی خود نزدیک شده و از زندگیات بهره خواهی برد.
هر کاری، هر فکری، هر کلامی، باید با عشق و با هدف دستیابی به رضایت پروردگار ، انجام شود تا بتواند تو را به ملکوت نزدیک سازد. خداوند همواره شما را به نیکی و احسان نسبت به یکدیگر فرمان داده است. پس در این طریق تلاش کن تا خدا را در درون خود بیابی.
اکنون عشق چه می کند؟
چون به درون خود بنگریم، در درون خود تضادهای زیادی را میبینیم، تضادهایی که ناشی از پذیرفتن یک سری چهارچوبها و مقیّد شدن به آنهاست.
چنانکه بیاموزی همواره رها از قید و بندها و آنچه تو را در خود اسیر میکند، راه عشق را برگزینی، بهترین طریق زیستن را برگزیدهای، هنگامی که عملی را میخواهی انجام دهی یا تصمیمی بگیری، فکر نکن چه چیز خوب و چه چیز بد است، کدامیک برایت چه پیامدی دارد و از هر مطلبی، قرار است، چه چیزی به دست بیاوری، بلکه تنها بگو: اکنون عشق چه میکند؟ و سپس بتدریج میآموزی، همواره در زندگی راه عشق را برگزینی.
نیاز به وقفه و چهارچوبشکنی وجود ندارد.از همین لحظه میتوانی برای همۀ رابطههایت، اعمالت، نیّاتت و عباداتت، از این راهکرد استفاده کنی.
اکنون عشق چه میکند؟ در نهانگاه قلبت جستجو کن. در نهانیترین زوایای درونت عشق را بیاب و ببین که عشق برایت چه تصمیمی میگیرد و سپس تنها با عشق و به نیّت عشق و به هوای عشق به پیش برو.
هنگامی که درمعرض آزمونی قرار میگیری، این آزمون میتواند برای تو نتایجی داشته باشد. اگر خود را رها کرده و بدون مقیّد شدن به بایدها و نبایدها، تنها به رضای پروردگار بیندیشی، البتّه از آزمون سربلند بیرون خواهی آمد. ولی اگر بخواهی تنها در چهارچوبها، با احساس قید و بند عمل کنی، آنطور که شایسته است، نخواهی توانست مسائل را حل کرده و از آن پلی برای وصل دوست بسازی. هنگامی که بر سر دوراهی قرار میگیری، بدان راه عاشقانه زیستن، بهترین راه وصل دوست است.
وحدت و جاودانگی
آنچه شما را به یکدیگر نزدیک میسازد و دلهایتان را با هم مأنوس میکند، عشق و همدلی است. چنانچه بیاموزید، خود را وقف آسایش دیگران کرده و تمام اوقات خود را در راه خیر رساندن به بندگان خداوند صرف کنید، هرگز شما را تعبی نخواهد رسید.
رنجها، نتیجۀ برداشتهای غلط شماست. ولی راه بندگی از مسیر عشق میگذرد. عشقورزیدن، به هر که و هر چه در سر راه تو قرار میگیرد. عشق خود را خالصانه اهداء کن و برای آن به دنبال دلیل نباش.
بدان: پروردگار، شما را به نیکی و عشق فرمان میدهد و از دشمنی و شکاف برحذر میدارد تا بتوانید به وحدت و جاودانگی دست یابید.
ورای مشکلات
هنگامی که درگیر مشکلات میشوید، بیاموزید، مشکلات را برای خود اصل قرار نداده و بیاد داشته باشید، هدف از زندگی شما بسیار والاتر و مسیر حرکت شما بسیار متفاوتتر است. اگر خود را به مشکلات بسپارید، هیچ راهحلّی شما را به آرامش و اطمینان نخواهد رسانید.
بیاموزید، از ورای مسائل با آنها برخورد کرده و خود را قدرتمند و توانا سازید تا مشکلات کوچک شما را از پای درنیاورند.
درک پروردگار
بدان و آگاه باش: آنگاه که انسانی را از خود میرنجانی، حتّی اگر خود او دارای نقایصی باشد، از پروردگارت فاصله میگیری.
بدان: خداوند همۀ بندگانش را دوست دارد، حتّی آنها که از او روی میگردانند.
بدان: آنچه تو را به پروردگارت نزدیک میکند، از خود گذشتن است. چنانچه خود را فدا کنی، پروردگارت را درخواهی یافت.هنگامی که درمقابل انسانی موضع میگیری و خود را به او ترجیح میدهی، البتّه از خداوند فاصله گرفته و نیایشهایت را خنثی خواهی کرد. بدان: برای درک پروردگارت باید رضایت او را به دست بیاوری و این امکان ندارد مگر با رضایت بندگانش.
پس آنچه که مورد رضای اوست انجام بده.
لقای دوست
هنگامی که خدا را میخوانید، بیاد داشته باشید: پروردگار همواره نزد شماست. خدا را در صبح و شام بخوانید و هرگز لحظهای از یاد پروردگار غافل نباشید.
به یاد داشته باشید: برای نزدیک شدن به پروردگار و قرار گرفتن در جوار رحمت دوست، هر کاری را تنها به نیّت او انجام دهید و تنها هدفتان را رسیدن به لقای دوست قرار دهید.
بیاد داشته باشید: خداوند به دلهای شما مینگرد و نیّت شما را بر هر چیز مقدّم میدارد. پس آنچه به نیّت نزدیک شدن به او انجام دهید، هرگز ضایع نشده و در نزد پروردگارتان محفوظ مانده است.
جلوۀ نور حق
رهروی به آن نیست که خود را تا پای جان آزار دهید. بلکه رهروی به پیوسته و آهسته راه پیمودن است. خداوند همواره منتظر و مشتاق بندگان مخلص خویش بوده است. ولی بدان که خداوند به آزار رساندن شما نیازی ندارد.
برای خوب بودن و خوب رفتار کردن، نباید خود را از همۀ مواهب محروم نمائید. بلکه کافی است که خود را به خدا سپارید. از خدا مدد طلبید. با عشق و یگانگی به انسانها بنگرید و خود را از آنها جدا نپندارید.
آنچه شما را آزار میدهد، در اصل توهّم جدایی است. درتوهّم جدایی خود را بالاتر یا پایینتر میپندارید و بر اساس آن رفتار میکنید.
بدانید: همۀ بندگان خداوند جلوهای از نور حق بوده، پس با جلوههای پروردگار با عشق و احساس اتّحاد و یگانگی رفتار کنید.
برای انجام این عمل، هنگامی که در برابر انسانی قرار میگیری، کاملآ فراموش کن که موقعیت اجتماعی، مالی یا نسبت خانوادگی شما چیست. بلکه تنها به انسانها به عنوان جلوهای از حق و نمادی از خداوند بنگر و با آنها احساس همدلی و همراهی نموده و برای آنها چون دوستی دلسوز و تکیهگاهی مطمئن باش تا خداوند تو را از رحمت خویش پاداش داده و در سیر الیالله موفق و رستگار باشی.
کورسویی از نوری خدایی
آنگاه که خود را در دست شیطان اسیر میبینی، آیا کورسویی از نوری خدایی، تو را به خود نمیخواند؟ آیا دل به آن نور نمیسپاری؟ آیا نمیتوانی درآن هنگام که خود را با شیطان درگیر میبینی، به آن نور دست یازیده و خود را از بند شیطان برهانی؟
آنگاه که نمیتوانی با خودت کنار بیایی، به این بیندیش که چه چیز تو را به خدا نزدیک و چه چیزی تو را از خدا دور میکند. راهی که تو را به خدا نزدیک میکند، تو را از شیطان رهانیده و راهی که تو را از خدا دور میکند، به شیطان نزدیک میکند.
بیاموز، همواره راه عشق، بخشش و دوستی را برگزینی. بیاموز از کژاندیشیها و خودخواهیها دوری گزیده و باصفای باطن به هر چیز بنگری. بیاموز همواره خدا را در نظر داشته باشی که این بهترین طریق به خدا رسیدن است.
موضع برتر و پست تر
بدان: پروردگارت تو را به نیکی فرمان میدهد. نیکی چیست و در چه معیاری قابل پیاده شدن است. خداوند انسانها را یکسان آفریده، بین آنها بالاتر و پائینتر وپستتر و برتر وجود ندارد. موضعی به نام پائین و بالا نیست. فقط در هنگام تقسیمبندیهای اجتماعیتان موازینی دارید که رعایت آن موازین، کار شما را سهلتر و منظّمتر میکند. ولی در رابطه با خداوند، همۀ شما یکسان بوده و روابط شما بایستی تنها بر پایۀ نیکی و عشق استوار باشد.
بدان، عشق هرگز بدون پاسخ نمیماند. به شرطی که آن را خالصانه و بدون چشمداشت و بدون احساس برتری هدیه کنی. خداوند شما را میآزماید. بر آزمایش خداوند درسی است که باید بیاموزی.
پس بدان: آنچه تو انتخاب کنی و بدان عمل کنی، نشانهای از تمامیّت تو در آن لحظه است. تلاش کن لحظههایت را از عشق سرشار کرده و با آگاهی گام برداری وهرگز هیچ انسانی را نیازرده و او را ناامید نسازی تا بتوانی از برکاتی که تو را در برگرفته، بهرهمند شوی.
روح الهی
بدان و آگاه باش: آنگاه که انسانی مورد ستم قرار میگیرد، گویی همۀ انسانها مورد ستم قرار گرفتهاند.
بدانید: خداوند شما را چون تن واحده آفریده است. هر یک به خلقت خویش نظر کنید و وجوه مشترک خویش را بیابید.
آنگاه که خداوند از روح الهی خویش در شما دمید، شما را با یکدیگر متّحد و یگانه ساخت تا بدانید چون یکی از شما آزار بیند، دیگران را نیز از آن صدمهای است که نمیتوانند نسبت به آن بیتفاوت باشند.
بدانید: خداوند شما را میآزماید. در هر حرکت شما آزمایشی است. این که چه موضعی نسبت به یکدیگر اتّخاذ کنید، بستگی به خود شما دارد. ولی بدانید: هرگز از یکدیگر جدا نبوده و نسبت به رنجهای هم، نمیتوانید بیتفاوت باشید.
رهایی از نفس
نفس، مرتبهای از مراتب خلقت است. خداوند نفس را برای انسان قرار داد تا بتواند او را در مسیر تکامل به پیش رانده و برایش دشواریهایی ایجاد کند. آنچه دشواریها را برطرف میکند، رهایی از نفس و یکی شدن با جان است.
جان جانان شما را به خویش دعوت کرده است. آنگاه که اسیر نفس ماندهاید و هواهای نفس شما را به پیش میراند، البتّه درک درستی از مسیر حرکت نخواهید داشت.
هر گاه بیاموزید از نفس رها شده و انگیزه و شوق حرکتتان را به دست بعد خداییتان بسپارید، آنگاه مسیر تکامل را به درستی پیموده و راه را از بیراهه خواهید شناخت.
آنگاه که وسوسههای نفس شما را در بر میگیرد، از آنچه اصل خلقت شماست، بیخبر مانده و از رهروی بازخواهید ماند.
جرقّه های عشق
بدانید: آنگاه که خداوند شما را میخواند، از هر چه غیر دوست بریده و تنها به او روی آورید و تنها ازاو مدد جوئید.
بدانید: راه بهتر زیستن، راه عاشقانه زیستن است. برای یکی شدن و درک وحدت با پروردگار، باید یکی شدن را در زندگی دنیاییتان تجربه کنید و سپس با درکی که از وحدت دارید، عشقهای زمینی را پشت سر گذاشته و تنها رو به سوی پروردگار آورید.
اگر بتوانید، در زمین، زندگیتان را بر پایۀ عشق و صفا و محبّت بنا کنید، زودتر به این مهم دست یافته و انگیزههای بهتری خواهید داشت.
همواره راهی را برگزینید که در آن بتوانید به آرامش و صفای باطن دست یافته و از درگیریها و خشونتها دوری کنید.
ولی برای گزینش و انتخاب، باید کلیۀ جوانب را سنجیده و تنها به جرقّههای عشق اکتفا نکرده و بنای زندگی خود را بر پایههای محکم و استوار بنا نهید. گوگل