حدیث آشنا

راه کمال

حدیث آشنا

راه کمال

جام نوشین وصل

جام نوشین وصل


آنچه انسانها را از یکدیگر جدا نموده و آنها را در وادی بی‌خبری می‌افکند، جدایی از منشأ حیات است. اگر انسانها بیاموزند، با منشأ اصلی خود، که همانا ذات یگانۀ هستی است، ارتباط برقرار کرده و به او بپیوندند، بی‌شک به جاودانگی دست خواهند یافت.

در محضر دوست می‌آموزید: چگونه به یکدیگر عشق ورزیده، خود را از هم بیگانه ندانسته و باهم اتّصالی حقیقی و جاودانه خواهید داشت.     

می‌آموزید: در وحدت و یکپارچگی با جان جانان پیوندی همیشگی خواهید داشت.

می‌آموزید: بهره‌مندی از وصال دوست، مستلزم آن است که خود را از خود رها کرده، در رهایی و آزادگی، بی‌آنکه هجران را تجربه کنید، جام نوشین وصل را بنوشید.

می‌آموزید: هنگامی با ذات مقدّس احدیّت یکی می‌شوید که مرزی را بین خود و دیگر انسانها و حتی مرزی بین خود و دیگر اجزاء هستی، نبینید. در آن صورت خواهید توانست، آن ذات مقدّس را دریافته و با او یکی شوید.

                                                                             

وصل معبود

وصل معبود


همچنانکه خود را به دنیا مشغول می‌دارید، از وظیفۀ اصلی خود که همانا سیر در مسیر الی‌الله و طیّ طریق است، باز‌مانده و روزمرّگیها شما را از پروردگارتان بازمی‌دارد. بیاموزید که همواره رو به سوی حق‌تعالی داشته باشید و تنها وصل او را بجوئید.

آنچنان زندگی کنید که چون هنگام ترک دنیا فرارسد، مشتاقانه وصل معبود را بجوئید و تأسّفی برای فرصتهای از دست رفته نداشته باشید.

بیاموزید، عشق را جستجو کنید که عشق‌ورزیدن شما را به معبودتان می‌رساند و برای شما برکت و جاودانگی به ارمغان خواهد آورد.

خود را با دنیا یکی ندانید که دنیا سرابی بیش نیست و هر که خود را به آن آلوده سازد، البتّه تأسّف فرصتهای از دست رفته را خواهد خورد.

بیاموزید، همواره عشق را جستجو کنید که خداوند در دلهای عاشق خانه دارد.

 

درک مرگ

درک مرگ



به زندگی بنگر. در طبیعت جستجو کن. آیا هیچ موجودی پایانی جز مرگ دارد؟ مرگ پایان همۀ آنچه که شما در زندگیتان می شناسید، است. درختان در پاییز، تسلیم مرگ می شوند ولی زندگی در ریشه های آنان، در جریان است.

انسانها نیز همین گونه می باشند. در حالیکه جسم خاکی خود را ترک کرده اید،حیات واقعی در شما در جریان است. حیات حقیقی شما پس از مرگ، همچون درختان در ریشه ها، جریان دارد. برای درک مرگ، به ریشه ها بپرداز . در ریشه ها جستجو کن.

آیا می دانی ریشۀ تو کجاست؟همانا روح الهی تو، ریشۀ اصلی حیات توست. حیات جاودانه ای که خداوند به تو بخشیده است تا به وسیلۀ آن،جاودانگی را تجربه کنی و بدانی که انسان هرگز نخواهد مرد.

مرگ تنها پوسته ای است که مسیر حیات را تغییر میدهد. انسان جاودانه است. بی مرگ است. هدف نهایی حیات وی پیوستن به پروردگار است. او را هرگز پایانی نیست، همچنانکه آغاز وی نیز با ارادۀ حق تعالی بوده است.

 تو را آموختم که از مرگ نهراسی و آن را رحمت شماری. مرگ فرصتی است، برای زیستن به گونه ای که حصارها را از میان برداری و بدون واسطه رو به سوی پروردگارت کنی.

از مرگ استقبال کن! نهراس! که ترس از مرگ، خود نشانه ای برعدم شناخت پروردگار است. چنانچه رضای دوست را طلب کنی ، از مرگ به عنوان پلی برای پیوستن به حق و دریافت حقیقت یاد خواهی کرد و برای آن آماده خواهی بود.

باشد که در مسیر پیوستن به پروردگار، کوشا باشید.  

وحدت و جاودانگی

وحدت و جاودانگی


آنچه شما را به یکدیگر نزدیک می‌سازد و دلهایتان را با هم مأنوس می‌کند، عشق و همدلی است. چنانچه بیاموزید، خود را وقف آسایش دیگران کرده و تمام اوقات خود را در راه خیر رساندن به بندگان خداوند صرف کنید، هرگز شما را تعبی نخواهد رسید.

رنجها، نتیجۀ برداشتهای غلط شماست. ولی راه بندگی از مسیر عشق می‌گذرد. عشق‌ورزیدن، به هر که و هر چه در سر راه تو قرار می‌گیرد. عشق خود را خالصانه اهداء کن و برای آن به دنبال دلیل نباش.

بدان: پروردگار،  شما را به نیکی و عشق فرمان می‌دهد و از دشمنی و شکاف برحذر می‌دارد تا بتوانید به وحدت و جاودانگی دست یابید.