اشعه های تابان حقیقت
تنها راهحل تضادهای درونی تو، پناهبردن به پروردگار است. در سایۀ لطف پروردگار میتوانی از مدد الهی بهره بگیری و بر نقائص خود غلبه کنی. اگر شناخت و فهم تو از جهان هستی و قوانین آن به حد اعلا برسد، باز هم دچار سرگردانی خواهی بود، مگر اینکه با یقین کامل به پدیدهها بنگری و بدانی که هر چه تو را با جهان پیوند میدهد، در سایۀ وحدت و یگانگی به ظهور میرسد.
اگر در تاریکترین نقاط روحت جستجو کنی ، باز هم اشعههای تابان حقیقت را خواهی دید. حقایق تغییرناپذیرند. راه رسیدن به کمال، روشن و تابان است. فقط مسیرهای رسیدن به آن، متفاوت است. زمان آن رسیده که به دانستههای خود عمق و جلای بیشتری ببخشی و نادانستههایت را جبران نمایی. زیرا رهروی، بدون شناخت قوانین هستی وایمان به آن امکانپذیر نمیباشد. راه تو پر از فراز و نشیب است ولی باید با همدلی با انسانهای دیگر به وارستگی برسی. همچنین باید تا اعماق جانت به آگاهی و روشنایی برسی و این امکانپذیر نمیباشد مگر اینکه به وحدانیت برسی. در سایۀ وحدت و عشق میتوان طریق تکامل را پیمود و به دروازههای روشن آگاهی و روشنبینی دست یافت.
چرا
"نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست،
عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد" ?
راه عشق، راه بلا و هجران است. آنگاه که بیداری اتّفاق میافتد، آنگاه که درمییابی از کجا آمدهای و به کجا باید برگردی، آنگاه که رنج دوری و هجران آزارت میدهد و هدفی جز وصل برایت نمیماند، تلاشی جدّی برای بازگشت به خانه آغاز میشود.
راه بازگشت پر نشیب و فراز است. طیّطریق، دشوار است. دشواریها از بلاها و امتحانات برمیخیزد. امتحانات برای غلبه بر نفس امّاره است. نفس و ذهن، تو را به راحتطلبی، تمایلات دنیایی و خودخواهی دعوت میکند و تو را برای غلبه بر این تمایلات، با دشواریها مواجه میکند. منیّتها تو را به عقب میراند و راه بازگشت و غلبه بر آنها همواره دشوار و صعب است.
اراده در طیّطریق نقشی مهم دارد. زیرا هنگامی میتوانی از هر کدام از منازل و دشواریها عبور کنی که با تصمیم قاطع و جدّی ، در مقابل آنچه تو را سعی در پایین کشیدن دارد، بایستی.
اگر چه بی مدد الهی، هرگز راه به سرمنزل مقصود نخواهی برد ولی تلاش و کوشش تو و همچنین اراده و تصمیم جدّی مبنی بر رسیدن به مقصود، راه را برای امدادهای الهی باز کرده و خواهی توانست، به وصل جانان برسی.