چرا
"نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست،
عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد" ?
راه عشق، راه بلا و هجران است. آنگاه که بیداری اتّفاق میافتد، آنگاه که درمییابی از کجا آمدهای و به کجا باید برگردی، آنگاه که رنج دوری و هجران آزارت میدهد و هدفی جز وصل برایت نمیماند، تلاشی جدّی برای بازگشت به خانه آغاز میشود.
راه بازگشت پر نشیب و فراز است. طیّطریق، دشوار است. دشواریها از بلاها و امتحانات برمیخیزد. امتحانات برای غلبه بر نفس امّاره است. نفس و ذهن، تو را به راحتطلبی، تمایلات دنیایی و خودخواهی دعوت میکند و تو را برای غلبه بر این تمایلات، با دشواریها مواجه میکند. منیّتها تو را به عقب میراند و راه بازگشت و غلبه بر آنها همواره دشوار و صعب است.
اراده در طیّطریق نقشی مهم دارد. زیرا هنگامی میتوانی از هر کدام از منازل و دشواریها عبور کنی که با تصمیم قاطع و جدّی ، در مقابل آنچه تو را سعی در پایین کشیدن دارد، بایستی.
اگر چه بی مدد الهی، هرگز راه به سرمنزل مقصود نخواهی برد ولی تلاش و کوشش تو و همچنین اراده و تصمیم جدّی مبنی بر رسیدن به مقصود، راه را برای امدادهای الهی باز کرده و خواهی توانست، به وصل جانان برسی.