کورسویی از نوری خدایی
آنگاه که خود را در دست شیطان اسیر میبینی، آیا کورسویی از نوری خدایی، تو را به خود نمیخواند؟ آیا دل به آن نور نمیسپاری؟ آیا نمیتوانی درآن هنگام که خود را با شیطان درگیر میبینی، به آن نور دست یازیده و خود را از بند شیطان برهانی؟
آنگاه که نمیتوانی با خودت کنار بیایی، به این بیندیش که چه چیز تو را به خدا نزدیک و چه چیزی تو را از خدا دور میکند. راهی که تو را به خدا نزدیک میکند، تو را از شیطان رهانیده و راهی که تو را از خدا دور میکند، به شیطان نزدیک میکند.
بیاموز، همواره راه عشق، بخشش و دوستی را برگزینی. بیاموز از کژاندیشیها و خودخواهیها دوری گزیده و باصفای باطن به هر چیز بنگری. بیاموز همواره خدا را در نظر داشته باشی که این بهترین طریق به خدا رسیدن است.
موضع برتر و پست تر
بدان: پروردگارت تو را به نیکی فرمان میدهد. نیکی چیست و در چه معیاری قابل پیاده شدن است. خداوند انسانها را یکسان آفریده، بین آنها بالاتر و پائینتر وپستتر و برتر وجود ندارد. موضعی به نام پائین و بالا نیست. فقط در هنگام تقسیمبندیهای اجتماعیتان موازینی دارید که رعایت آن موازین، کار شما را سهلتر و منظّمتر میکند. ولی در رابطه با خداوند، همۀ شما یکسان بوده و روابط شما بایستی تنها بر پایۀ نیکی و عشق استوار باشد.
بدان، عشق هرگز بدون پاسخ نمیماند. به شرطی که آن را خالصانه و بدون چشمداشت و بدون احساس برتری هدیه کنی. خداوند شما را میآزماید. بر آزمایش خداوند درسی است که باید بیاموزی.
پس بدان: آنچه تو انتخاب کنی و بدان عمل کنی، نشانهای از تمامیّت تو در آن لحظه است. تلاش کن لحظههایت را از عشق سرشار کرده و با آگاهی گام برداری وهرگز هیچ انسانی را نیازرده و او را ناامید نسازی تا بتوانی از برکاتی که تو را در برگرفته، بهرهمند شوی.
جرقّه های عشق
بدانید: آنگاه که خداوند شما را میخواند، از هر چه غیر دوست بریده و تنها به او روی آورید و تنها ازاو مدد جوئید.
بدانید: راه بهتر زیستن، راه عاشقانه زیستن است. برای یکی شدن و درک وحدت با پروردگار، باید یکی شدن را در زندگی دنیاییتان تجربه کنید و سپس با درکی که از وحدت دارید، عشقهای زمینی را پشت سر گذاشته و تنها رو به سوی پروردگار آورید.
اگر بتوانید، در زمین، زندگیتان را بر پایۀ عشق و صفا و محبّت بنا کنید، زودتر به این مهم دست یافته و انگیزههای بهتری خواهید داشت.
همواره راهی را برگزینید که در آن بتوانید به آرامش و صفای باطن دست یافته و از درگیریها و خشونتها دوری کنید.
ولی برای گزینش و انتخاب، باید کلیۀ جوانب را سنجیده و تنها به جرقّههای عشق اکتفا نکرده و بنای زندگی خود را بر پایههای محکم و استوار بنا نهید. گوگل
آزمون الهی
چون مورد آزمون قرار میگیرید، بدانید: پروردگارتان شما را به آنچه در اطراف شماست، میآزماید. آنچه مهم است، این است که چون راهی را برمیگزینید و اصولی را برای خود مبدأ قرار میدهید، تا چه حد به آن اصول پایبند باشید.
هنگامی که در معرض امتحان قرار میگیرید، تنها خود شما مسئول اعمالتان هستید، دیگران را مقصّر ندانید. بدانید که آن آزمون، امتحان شماست و دیگری را از آن سودی نیست. پس چون زمان امتحان دررسد، به پروردگار پناه برده و از شیطان پرهیز کنید که این برای شما بهتر است.
خطاهای شما، شما را برای همیشه از پروردگارتان محروم نمیکند، بلکه وصول به هدف را به تأخیر میاندازد. چون مرتکب خطا میشوید و از آزمون الهی سربلند بیرون نمیآیید، به نسبت خطایی که انجام دادهاید، در تکامل شما تأخیر ایجاد شده و از پروردگارتان فاصله میگیرید.
بیاموزید، آزمونهای الهی را درک کرده و هرگز تسلیم شیطان نشوید که این برای شما بهتراست، اگر میدانستید.
سبقت بجوی
هر انسانی را نیازمند کمک یافتی، او را بر خود مقدّم دار. این شعار تو باشد. اگر کسی نیازمند هدایت و راهنمایی است، از او دریغ مدار. اگر انسانی نیازمند توجّه مالی و بذل عنایت توست، در کمال عشق و اخلاص، آن را تقدیم کن.
بدان که انسانها همواره نیازمند یکدیگرند. نیازهای آنان گسترده و بیحد است. اگر رفع نیاز انسانی، به او کمک کرده و به رشد و تعالی تو کمک میکند، همواره پیشقدم شده و برای کمک به دیگران سبقت بجوی. در هنگام اجرای فرمان پروردگار، خدا را بر همه چیز مقدّم بدار و بدان که توجّه کردن به مسائل فرعی، تو را از خداوند دور کرده و برای تو مانع کمال محسوب میشود.
بیاموز، عشقورزیدن، بایستی همه جانبه و برای همۀ انسانها باشد. اگر انسانی را مانع عشقورزیدن به دیگری یافتی، برای آنان تقدّم و تأخّر قائل نشو، بلکه به نیازها توجّه کن. ببین، در هر مرحله هر کسی چه نیازی دارد و تا چه حد نیاز او برایش حیاتی بوده و برایش اهمّیت دارد. پس با توجه به نیازها و اهمّیت آنها و بدون توجّه به وابستگیها، عشق بورز.
خدا را با قدرت صدا کن
انسانها دو دستهاند: دستهای از انسانها، با عشق و آگاهی بیگانهاند. آنها زندگی را در روزمرّگی و هواهای نفسانی میبینند و حتّی به اندیشهشان، نیز، توان رسیدن به عشق، خدا ، آگاهی و بصیرت راهی نیست.
دستۀ دوّم، کسانی هستند که برای زندگیشان، هدفهایی را ترسیم میکنند. از خود و راحتی خود میگذرند و زندگیشان را وقف رسیدن به آگاهی و بصیرت و عشق میکنند. آنان، تنها خدا را جستجو کرده و برای آن میزیند.
بیاموز در دستۀ دوّم قرار گرفته و از کسانی باش که تنها برای خدا زندگی کنی و همۀ لحظههایت را در رضایت خداوند خلاصه کنی. اگر با عشق گام برداری و عشق، چراغ فراراه تو باشد، همه چیز برای تو در مسیر حل شده و خداوند خود، تو را راهنما خواهد بود.
همواره به یاد خدا باش. خدا را در لحظههایت با تمام قدرت جاری کن. نه تنها با ذکر نام مقدّس او، که با شاد کردن و رضایت بندگانش. هر لبخندی که بر لبی مینشانی، خدا را یاد میکنی. هر دلی را که از غصّه خارج میکنی، خدا را با تمام قدرت صدا کردهای. خداوند همواره صدای شما را میشنود.
بر سر دوراهیها خود را معطّل نکن. با توکّل به خداوند و با اعتماد به پیش برو و برای آنچه تو را به هدف نزدیک میکند، تلاش کن که خداوند همواره یار عاشقان است. شما را مینگرد و برای شما بهترین راهنماست.
سراب عشق
آنانکه راه خویش را به سوی پروردگارشان هموار کرده و تنها او را در زندگی جستجو میکنند، بهترین طریق را برای حیات برگزیدهاند. آنان تنها هدف زندگیشان را هدفی نیکو و والا قرار داده و از لحظاتشان تنها برای رسیدن به این هدف سود میبرند. برای آنان حیاتی دلپذیر و سرشار از لحظههای وصل و رسیدن است.
اما آنانکه خود را در سراب عشق میبینند و برای خودشان رؤیاهایی تصوّر میکنند و دل به سراب کمال خوش داشتهاند، آنان در خودخواهی خویش غرقهاند، برای آنان موهبتی نیست. آنچه آنان را به خود مشغول میدارد، تنها غرق شدن در لذّات دنیایی و فرورفتن در شهوات و خودخواهیهاست.
بیاموزید: چون قصد حرکت به سمت خداوند را میکنید، از دلبستگیها رها شده، عشق را سرمایۀ راهتان نموده و تنها به وصل او بیندیشید که این برای شما بهتر است، اگر میدانستید.
دوستیها
دوستیها دروازهای است به بهشت. در دوستیها رحمتی است، از جانب پروردگار. چنانچه بیاموزید دلهایتان نسبت به یکدیگر مالامال از عشق ، محبّت ، صفا و دوستی باشد، در این صورت عشق پروردگار را درک کرده و خود را به او نزدیک خواهید ساخت.
دوستیها آنگاه میتواند برای شما مایۀ شرّ باشد که انسانی را جایگزین خدا کرده و او را مورد پرستش قرار دهید. در این صورت وحدت با خداوند را درک نکرده و از او فاصله خواهید گرفت. ولی اگر دوستیها را به نیّت خیر و نیکی حفظ کنید، برای شما بهتر است.
آنگاه که خدا را میخوانید و به او توجّه میکنید، به یاد داشته باشید، خداوند شنوا و بیناست و از هر چه بر شما رود، آگاه است. پس بدون واهمه به خدا رو آورید و به او توسّل جوئید، که این بهترین طریق زیستن است.
ترازوی عشق
عشق را اندازهای و پیمانهای نیست. چون عشق را با وجود خویش و قلب خویش احساس میکنید، احساستان شما را از نزدیکی به پروردگارتان خبر میدهد. چگونه میخواهید عشق را با ترازوی میزان اشک و آهتان بسنجید. هرگز چنین نیست. عشق را با قلبتان و با ایمانتان محک بزنید.
چون میآموزید که چگونه به پروردگارتان نزدیک شده و هر لحظه را با یاد خداوند سپری کنید، برای شما پیشرفت محسوب شده و به پروردگارتان نزدیک میشوید.
هرگزعشق را با معیارهای زمینی نسنجید که این میزان اشتباه بوده و شما را به وادی شک و دودلی میاندازد.