کدام بخشش؟
هنگامی که بخشش میکنید، در واقع از هرآنچه که متعلّق به شماست، گذشت کرده و آن را به دیگری واگذار میکنید. اگر این بخشش، از سر عشق، اخلاص و با تمام وجود انجام شود، موجب رشد شما شده و شما را به خدا نزدیکتر میکند ولی چنانچه اجباراً و از سر ناچاری ملزم به بخشش شدهاید، چندان تأثیری در رشد شما نخواهد داشت.
مهم این نیست که چه و چقدر میبخشید. مهم احساس شادمانی و روشنی در هنگام بخشیدن است. اگر اجباراً میبخشید، یا خودتان تصمیم گرفتهاید یا شما را وادار به بخشیدن کردهاند.
چنانچه وادار شدهاید و این کار را از سر نارضایتی و تنها به دلیل شرایط خاص یا عدم توانایی در دفاع از خود انجام میدهید، این بخشش نمیتواند، شما را جلا بخشیده و از درون شاد و راضی کند بلکه تنها احساس خسران و نارضایتی آن برای شما میماند که عصبانیت ناشی از آن شما را رنجانده و به شما صدمه خواهد زد. هر چند برای دیگران میتواند مفید و موجب خرسندی باشد. آنچه شما را میرنجاند، به شما کمکی در رشد نمیکند بلکه زمانی به تعالی و کمال میرسید که از شادی دیگران از صمیم قلب شاد باشید.
تقسیم شادیها
شادیها، تنها زمانی میتوانند، قلب شما را تسخیر کرده و برایتان مایۀ وجد و سرور باشند که در آن آزاری برای سایر انسانها نباشد. هر گاه در شادیهایتان، دیگران را نیز شریک کرده و مایۀ سرور و شادمانی سایر انسانها باشید، قلبهایتان مصفّا شده و همواره خانۀ شادی خواهد بود.
بیاموزید: همواره برای سایر انسانها مایۀ خیر و برکت بوده و برایشان مایۀ دلگرمی و سرور باشید.
منشأ خیرات
انسانها دو دستهاند: دستهای که چون آنها را تعبی دررسد، به خدای خود پناه برده و از او مدد میجویند و هر کاری را به حول و قوّۀ الهی به انجام میرسانند.
دستۀ دوّم، کسانی هستند که در هنگام مصائب و مشکلات، خدا را فراموش کرده و به ناسپاسی میافتند. آنها در هنگام مشکلات از در انکار و ناسپاسی وارد شده و با خدا به مجادله میافتند و کوتاهیهای خودشان را از ناحیۀ خداوند میپندارند.
پس چون تو را تعبی دررسد، به خدا پناه ببر و از او مدد جوی و تنها خداوند را منشأ همۀ خیرات و برکات بدان.
بدان و آگاه باش که خداوند هر که را اراده کند، راه مینماید و بندگانش را حمایت میکند. پس به هنگام مشکلات، از او مدد جوی و بدان که چون حلّ مشکل خود را به خدا میسپاری، خداوند به بهترین طریق ممکن راهنمای تو خواهد بود.
شادی
شادی چیست؟ شادی واقعی در شاد کردن دل دیگران است. اگر بیاموزی، همواره و در تمام لحظات به شادی و شاد کردن دیگران بیندیشی، خود نیز بهرهها برده و تمام لحظههایت، سرشار از شادی و نور خواهد بود.
هنگامی که در معرض امتحانی قرار میگیری، در اوّلین فرصت، بهترین انتخابها را کرده و با این کار شاد و مسرور خواهی بود.
عشق و نیکی
بدان: خداوند، انسانها را بر پایۀ مهر و محبّت آفرید و همواره شما را توصیه به عشق و نیکی میکند. اگر از انسانی، دلخور هستی و نمیتوانی او را ببخشی و بخشش برایت مشکل میباشد، بدان که رنجشهای شما، دلهای شما را مکدّر نموده و شما را از پروردگارتان بازمیدارد.
بدان: هر گاه رنجشی به دل گرفتی، آن را در ذهنت پرورش نداده بلکه تلاش کن تا آن را به فراموشی سپرده و هر گاه به ذهنت رجوع کرد، با ذکر نام و یاد خداوند، طلب بخشش نموده و برایش دعا کنی تا بتوانی دلت را صفا بخشیده و زنگار از آن بزدایی.
بدان: ما انسانها بایستی با یکدیگر متّحد و یگانه باشیم تا بتوانیم پروردگارمان را درک نماییم.
بدان: در سایۀ نیکی و وحدت، بهتر و زودتر به خدایمان رسیده و طعم وصال را خواهیم چشید. پس بیاموزیم، همواره با عشق، محبّت و دوستی زنگار از دل زدوده و خود را به خدایمان نزدیکتر سازیم.
سرای گذر
همچنانکه خود را به دنیا مشغول میدارید، از پروردگارتان غافل میمانید. بدانید که دنیا سرای گذر است و شما را در آن منزلگاهی ابدی وجود ندارد. آنچه شما را متعلّق به دنیا میسازد، برای شما وابستگی محسوب شده و از رهروی بازتان میدارد. بیاموزید که دنیا را به دیدۀ منزلگاهی ناپایدار نگریسته و از متعلّقات رها شوید، تا پروردگارتان را دریابید.
پرهیزکاری
پرهیزکاری چیست؟ آیا اگر از آنچه خداوند، در وجود شما نهاده است، بگذرید و همۀ نیروهای مادّی و جسمانیتان را، بدون استفاده گذاشته و به نیازهای مادّیتان پاسخ ندهید، پرهیزکاری محسوب میشود؟ یا پرهیزکاری مفهومی والاتر داشته و آگاهی نابتری را میطلبد؟
پرهیز از آنچه در وجود شما نهاده شده و به فراموشی سپردن آن، الزاماً پرهیزکاری نیست. بلکه پرهیزکاری، زمانی مفهوم پیدا میکند که با آگاهی و هدفمندی و با نیّت خالص انجام پذیرد.
هنگامی که از یک سری نیازها گذشته، انرژیهایتان را متمرکزتر کرده و چاکراهای معنویتان را تقویت میکنید، الزاماً نبایستی، همۀ نیازهای مادّیتان را به فراموشی سپارید. بلکه هنگامی که از همۀ چاکراها عمل کرده و تقویت و پرورش چاکراهای معنوی را به موازات تأمین ضروری چاکراهای مادّیتان انجام میدهید، پیشرفت میکنید.
ولی اگر چاکراهای معنوی را بلااستفاده گذاشته و تنها خود را از نیازهای ابتدایی محروم نمائید، پیشرفت چندانی نخواهید داشت.
تلاش
هرگز نمیتوان، بدون تلاش در مسیر عشق موفّق بود. راه عشق، راه تلاش بیوقفه و مستمر و گذر از فراز و نشیبها است. آنان که در این مسیر به سرمنزل مقصود رسیدهاند، از تلاش و کوشش بیحدّ و حصری برخوردار بودهاند تا توانستهاند، پلّههای ترقّی را پیموده و مسیر کمال را بپیمایند. از آنچه نصیب شما شده، شکرگزار باشید و بدانید، برای رسیدن به وصل معبود بایستی مراحل را منزل به منزل طی کرده تا به آنچه آرزوی قلبی شماست، بپیوندید.
حدیث دوست نگویم مگربه حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
«حافظ»
جز خدا نبینید
«همه از خدائیم، به سوی خدا میرویم»
کلّ هستی از خداست. آنچه در دنیای توهّمتان میبینید، از ذات احدیّت نشأت گرفته است. آیا چیزی جز خدا و جز از خدا میبینید؟ خدا آنچه هست، آنچه نیست، آنچه خواهد بود و آنچه بوده است، میباشد. خدا تنها حقیقت، تنها زندۀ واقعی، تنها حیات جاودان و تنها شعور حاکم بر هستی است.
جز خدا نیست. هر چه هست، خداست. جز خدا نبینید. جز خدا نپندارید و جز خدا حامیای نجوئید که او ذات یگانۀ هستی است. تنها حقیقت ماندگار و تنها پدیدۀ جاودان. جز او هر چه هست، همه از اوست. با اوست. در اوست و تنها اوست که هست و غیر او هر چه هست، زندگانی از او مییابد که او وحدت بیمنتهاست.
خداوند سبحان
خداوندسبحان، رحمان و رحیم است. بخشنده و بیهمتاست. مهربان و شکور است. بدون پرسش، بدون درجهبندی، تنها با عشق میبخشد و از بخشش خود، نه نگران میشود، نه کمبودی خواهد داشت. بلکه تنها میبخشد، چون ذات او رحمان و صفت او بخشندگی است.
پس در تبعیّت از خدای خود رحمانیّت را تمرین کنید تا به کمال و والایی دست یابید.