سرنوشت و خطا
آیا انسانهای خطاکار و جنایتکار قبل از تولّد تصمیم گرفتهاند که آنگونه باشند؟
برای انتخابهای ما خوب و بد وجود ندارد. هر کس تصمیمی برای زندگیش میگیرد و با ایدهآلی پا به دنیا میگذارد. ملاک خوبی و بدی و قضاوتهای ما در دنیای خاکی شما شکل میگیرد ولی قبل از تولّد از قضاوت برحذر داشته شده و به هر چیز از دریچۀ دیگری غیر از آنچه در زندگی دنیاییمان مینگریم، خواهیم نگریست.
اگر چه انسانها با تصمیم تکامل و نیّت پاک به دنیا میآیند ولی در زندگی دنیاییشان همه چیز را به فراموشی سپرده و مسیرهای دشوار و بیراهه را برمیگزینند و از هدف اصلی دور میمانند.
قبل از تولّد، تصمیمی برای جنایت و خطا کردن گرفته نشده است بلکه در مسیر زندگی بیراههها پدید آمده و هوای نفس، انسانها را از مسیر اصلی دور میکند.
هیچگونه تناقضی بین انتخاب اوّلیه و سرنوشت ما وجود ندارد. فقط تفاوت در مسیرهاست.
بیاموزیم که بهترین راه و کوتاهترین مسیر را برای وصل پروردگارمان بجوئیم، که این برای ما بهتر است. زیرا فرصت عمر کوتاه بوده و غفلتها، فرصتها را هدر داده و برای ما زمان باقیمانده میتواند بسیار ارزشمند باشد.
سرنوشت
آیا سرنوشت هر انسانی از پیش تعیین شده و قطعی است؟
هنگامی که انسان پا به عرصۀ وجود میگذارد، با انتخاب خویش و خواستۀ خود، سرنوشت و آیندهاش را انتخاب میکند. برای انتخاب سرنوشت، شما هیچ اجباری ندارید و تنها خواست و انتخاب شماست که تعیینکنندۀ سرنوشت شماست ولی پس از اینکه سرنوشت خود را انتخاب نموده و پذیرفتید و قدم به دنیای خاکی گذاشتید، دیگر توانایی برای تغییر سرنوشت ندارید و سرنوشت شما محتوم و قطعی است و فقط میتوانید راههای رسیدن به آن را تغییر دهید.
در هنگام تولّد با انتخابهایتان پا به عرصۀ وجود میگذارید و در طول زندگی انتخابهایتان را فراموش میکنید و برای خود آیندهای متفاوت ترسیم میکنید ولی سرنوشت شما حتمی است و به سوی آن رانده میشوید .
خوشبختی
انسانها هنگامیکه بر سر دوراهی قرار میگیرند، راهی را برمیگزینند که برای آنها منافع بیشتری در بر داشته باشد و آنها را به مقصود و هدفشان نزدیک سازد. بیاموزید که چون انتخابی در پیش دارید، به پروردگار رو آورید و رضای پروردگار را بجوئید.
خداوند انسانها را به جهت خداگونه شدن آفرید. پس هر یک از شما بایستی به مأموریت الهی خود واقف بوده و تنها در آن مسیر گام بردارید.
خوشبختی انسانها در گرو عشق است. چون بیاموزید که چگونه به یکدیگر عشق بورزید، بی شک در مسیر خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت خود گام برداشتهاید.
خواهشهای نفس
بدان که پیوستن به پروردگارت میسّر نمیشود، مگر با گذشتن از خواستهها و علائقت.
آنچه تو را دربند و اسیر خود کرده، خواهشهای نفس توست. آنگاه که امتحان الهی پیش میآید و به قضاوت مینشینی، خود را کنار بگذار.
آنگاه که آموختی که منافع دیگران را بر خواستههای خود مقدّم بداری، در آن صورت پیشرفت تو به سوی تعالی و ترقّی، تسریع شده و خدا را درخواهی یافت.
مرکب عشق
بدان و آگاه باش: آنکه تو را هدایت نموده، قادر است، همواره کمک و راهنمای تو باشد ولی تو خود باید مسیر خود را پیدا نموده و همراه با اشتیاق و شور آن را ادامه دهی.
بدان: هر کس که از پروردگارش فاصله بگیرد، بیشک در ضلالت و گمراهی به سر میبرد.
بدان: آنگاه که هر از چند گاهی رو به سوی خدا میکنی، در بیخبری به سر برده و از هدایت پروردگار محروم میمانی.
بدان: هر چه تو را به دوست پیوند دهد، به کار گیری و از مواهب خود را محروم نسازی.
بدان: انسانها، آنگاه که به هدایت نیازمندند، همواره خدایشان را میخوانند و خداوند البتّه بهترین پاسخگوست. رهروی تنها با پیمودن راه نیست. بلکه بایستی راه را هوشیارانه و با تیزهوشی بپیمایی. باید از هر لحظه استفاده کرده و بیهوده زمانت را هدر ندهی.
بدان: آنگاه که لحظههای ارزشمندت را هدر داده و از آن پلی به سوی پروردگار نمیسازی، خود را در بیخبری افکنده و از مواهب محروم میمانی.
بدان: عشق را جستجو کردن، بهترین طریق پیمودن راه است. پس همواره در جستجوی عشق باش که عشق بهترین مرکب، برای رهروان راه دوست است.
آزمایش الهی
بدان که آزمایش الهی بر پایۀ همۀ آنچه در اطراف تو وجود دارد وهمۀ چیزهایی که به نوعی با تو در ارتباط هستند، استوار است. آزمایشات را گرامی دار و بدان که آزمونها بهترین راه برای رسیدن به پروردگار و وصل دوست است. اگر میخواهی از آزمونها سربلند بیرون آیی، بیاد داشته باش که آنچه مورد رضای پروردگار است، انجام دهی.
خداوند بندگان خویش را میآزماید و آنها که آزمایش وی را درک کرده وتنها به رضای پروردگار خویش بیندیشند، بهترین راه برای سیر و سلوک را برگزیدهاند.
بیاموزید که در همه حال به یاد خدا باشید. با هوای نفس مبارزه کنید و رضای پروردگار را بر همه چیز برتری دهید.
عذاب الهی
اگر در دین اجباری نیست چرا برای امّتهای مختلف عذاب نازل شده است؟
سپاس خداوندی را که بهترین حیات را برای بندگان خویش مهیّا نموده است. خداوندی که چون ما را از گل سرشت و در زمین قرار داد، برای ما از نزد خود رسولانی فرستاد، تا ما را به او هدایت کرده و به ما قوانین الهی و راه درست زیستن را نشان دهند.
عدّهای از ما با رسولان الهی از در مخالفت درآمده و آنان را به استهزاء گرفتهایم، تا در زندگی دنیاییمان غرق شده و هرگز چشمان خود را به روی واقعیتها نگشائیم.
اگر ما را به حال خود رها سازد، دنیا را از فتنه و فساد پر کرده و همۀ بندگان را به راه شیطان فرامیخوانیم. از آن رو بر ما عذاب الهی فرود آمده است تا درهای فتنه بسته شده و سایر بندگان در تشخیص راه درست آزاد باشند، نه این که در محاصرۀ فتنهانگیزان قرار گیرند.
خداوند ما را آنچنان که شایسته است، به خود فرامیخواند. ولی آنان که پیام الهی را درک نکرده و با آن به ستیزه برخیزند و مانعی برای کمال سایر بندگان باشند، البتّه رفع مانع شده و از روی زمین محو خواهند شد.
مرهمی بر زخمها
بیاموزید، همواره رضایت پروردگار را جستجو کنید و چون اقدام به کاری میکنید، در هر کاری تنها رضای پروردگار را در نظر گرفته و برای آن تلاش کنید.
بیاموزید، انسانها چون تن واحده بوده و از یکدیگر جدایی ندارند. بیاموزید، رنج دیگر انسانها را رنج خود دانسته و برای یکدیگر چون مرهمی بر زخمهایتان باشید.
عدالت و زن و مرد
آیا در خلقت زن و مرد عدالت وجود دارد؟
خداوند عادل و مهربان است. زن و مرد هر دو تجلّی خلقت خداوند هستند. به هر کدام تواناییهای ویژهای داده شده، تا بتوانند نقشی را در هستی ایفا کنند.
اگر از دیدگاه یکسان بودن به این پدیده بنگریم، آنگاه تساوی در مورد زن و مرد نادرست خواهد بود. زیرا مساوی بودن به معنی این است که از هر جهت، چه از نظر نیازها و چه از نظر احساسات و تواناییها ، کاملا تطابق وجود داشته باشد.
ولی زن و مرد یکسان آفریده نشدهاند، بلکه بین خواسته ها و ادراکات آن تعادل وجود دارد. آنان کامل کنندۀ یکدیگرند. به گونه ای آفریده شدهاند که کمبود های یکدیگر را بپوشانند و در جهت تعالی یکدیگر ، کامل کنندۀ هم باشند.
اختلاف بین زن و مرد از آنجا ناشی میشود که زنها با ظرافت و احساسات رقیق خود جبران تحکّم و خشونت مرد را بنمایند و برای فرزندان خود کامل کنندۀ یکدیگر باشند.
قوانین اجتماعی باید به گونهای تنظیم شود که خصوصیّات فردی هر گونه را در نظر بگیرد و با توجّه به نوع افکار، احساسات و تعالیمی که هر فرد داشته است بتواند حقوق وی را تأدیه کند.
چرا
الرّجال قوّامون علی النّساء؟
مردها بر پای دارندۀ زنها هستند. زیرا زنان در بسیاری از موارد نیاز به حمایت و پشتیبانی از طرف مردها دارند. لطافت زن طوری است که در بسیاری از موارد بایستی از طرف مرد مورد حمایت قرار گیرد و این حمایت بایستی بدون چشمداشت از طرف مرد صورت گیرد.
اگر زن و مرد یکسان بودند، نیاز به حمایت از طرف هیچکدام آنها نبود ولی نیروی بدنی و ظرافت زن وی را نیازمند حمایت و همدلی از طرف مرد مینماید، پس بایستی این همدلی از طرف مردان برای همسرانشان صورت گیرد و در جهت یاری رساندن به آنان آماده باشند.
قل اعوذ بربّّّ النّاس، ملک النّاس، اله النّاس
ربّ الناّس به معنی پروردگار جهانیان است. تأکیدی است بر اینکه پناهدهندۀ شما خداوند همۀ جهانیان است، پروردگاری که شما را آفریده، جان بخشیده و روزیرسان و بخشاینده است. او را پرستش کنید و تنها از او مدد طلبیده و به او پناه جوئید.
ملک النّاس، پادشاه آدمیان است. خداوندی که سلطنت مقتدرانهاش دو جهان را در بر گرفته و کلیۀ آفریدهها و پدیدهها تحت سلطنت و اقتدار او هستند. اوست یکتای آفریننده، خداوند جنّ و انس، پادشاه بلامنازع کل هستی و تنها وجود حاکم بر کلّ موجودات.
اله النّاس معبود جهانیان است، تنها نقطۀ پرستش و ذات یگانۀ هستی است.
چون خداوند به سه نام مختلف نام برده شده است، پس او را از هر دریچهای که بنگرید، تنها پناه خود خواهید یافت و اوست که تنها پناهگاه امن شماست.
بدان که وسوسههای شیطانی از نفس انسان برخاسته و او را به مسیر مندونالله هدایت میکنند. هنگامی که اسیر وسوسههای نفس قرار میگیرید و خود را به شیطان میسپارید، از پروردگارتان غافل شده و زمان ارزشمند خود را از دست میدهید.
بیاموزید که چون اسیر نفس خنّاس گشتید، با پناه بردن به پروردگار و توسّل جستن به او، هدایت طلبیده و خود را از وسوسههای شیطانی برهانید، که این برای شما بهتر است، اگر میدانستید.
عشق، با تمام وجود
خداوند، همواره در قلبهای شما جاریست. برای احساس وجود خداوند، فقط کافیست دریچههای قلبت را بگشایی. برای باز کردن دریچههای قلبت، باید خود را وقف خداوند نمایی.
اگر بیاموزی که همواره، روحأ و جسمأ در خدمت خداوند بوده و تسلیم امر پروردگار باشی، در این صورت قلبت جلا پیدا کرده و زلال میشود و میتوانی عشق را با همان کیفیت که طالبی، احساس کنی.
بدان که خداوند در همه حال به احوال بندگانش آگاه است و میداند که هر یک از شما چگونه زندگی را ارج مینهید و از لحظات برای نزدیک شدن به پروردگار استفاده میکنید. پس مزد هر یک از شما، از قبل تعیین شده و چنانچه در جستجوی پروردگار باشید او را خواهید یافت.
خداوند همواره شما را به سوی خویش دعوت نموده و برای صالحان اجر و مزدی مافوق تصوّر مهیّا نموده است.
تضاد
تو را دعوت میکنم به سوی راهی که در آن رضایت پروردگارت باشد. اگر خود را با انسانی در تضاد دیدی، بدان که خداوند شما را تن واحده آفریده و همۀ شما امّت واحده و جدامانده از وجود مقدّس پروردگارتان هستید.
اگر با این دید با یکدیگر برخورد کنید، هرگز هیچ تضادی درمیان نخواهد بود و با وحدت با یکدیگر، به پروردگارتان میرسید.
بهترین سعادت
برای کمک کردن به انسانها، بهترین راه را برگزین و از راهی برای یاری پیشقدم شو که برای او، بهترین سعادت را به ارمغان بیاورد. برای یاری و کمک، باید بدانی که بزرگترین نیاز وی چیست و اگر آن نیاز برآورده شود، او چطور میتواند راه درست را تشخیص دهد.
سعادت هر انسانی در پیوستن به پروردگار است. اگر در زندگیتان دچار بحران شدید، بدانید که بهترین راه، همانا امید داشتن به خداوند و مدد گرفتن از اوست.
اشعه های تابان حقیقت
تنها راهحل تضادهای درونی تو، پناهبردن به پروردگار است. در سایۀ لطف پروردگار میتوانی از مدد الهی بهره بگیری و بر نقائص خود غلبه کنی. اگر شناخت و فهم تو از جهان هستی و قوانین آن به حد اعلا برسد، باز هم دچار سرگردانی خواهی بود، مگر اینکه با یقین کامل به پدیدهها بنگری و بدانی که هر چه تو را با جهان پیوند میدهد، در سایۀ وحدت و یگانگی به ظهور میرسد.
اگر در تاریکترین نقاط روحت جستجو کنی ، باز هم اشعههای تابان حقیقت را خواهی دید. حقایق تغییرناپذیرند. راه رسیدن به کمال، روشن و تابان است. فقط مسیرهای رسیدن به آن، متفاوت است. زمان آن رسیده که به دانستههای خود عمق و جلای بیشتری ببخشی و نادانستههایت را جبران نمایی. زیرا رهروی، بدون شناخت قوانین هستی وایمان به آن امکانپذیر نمیباشد. راه تو پر از فراز و نشیب است ولی باید با همدلی با انسانهای دیگر به وارستگی برسی. همچنین باید تا اعماق جانت به آگاهی و روشنایی برسی و این امکانپذیر نمیباشد مگر اینکه به وحدانیت برسی. در سایۀ وحدت و عشق میتوان طریق تکامل را پیمود و به دروازههای روشن آگاهی و روشنبینی دست یافت.